راههای سه گانه: احتیاط، اجتهاد، تقلید
اجوبه الاستفتائات
س 1: آیا تقلید، صرفاً یک مسأله عقلی است یا ادلّه شرعی نیز دارد؟
ج: تقليد، ادلّه شرعى دارد و عقل نيز حکم مىکند که شخص ناآگاه به احکام دين بايد به مجتهد جامعالشرايط مراجعه کند.
س 2: به نظر شریف حضرتعالی، عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟
ج: چون عمل به احتياط مستلزم شناسايى موارد و چگونگى احتياط و صرف وقت بيشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دين از مجتهد جامعالشرايط تقليد کند.
س 3: قلمرو احتیاط در احکام دین در بین فتاوای فقها چه اندازه است؟ آیا رعایت آرای فقیهان گذشته نیز لازم است؟
ج: مراد از احتياط در موارد آن، رعايت همه احتمالات فقهى است؛ بهطورى که مکلّف مطمئن شود که به وظيفه خود عمل کرده است.
س 4: دخترم به زودی به سن تکلیف میرسد و باید برای خود مرجع تقلیدی انتخاب کند، اما درک مسأله تقلید برای او دشوار است، وظیفه ما نسبت به او چیست؟
ج: اگر وى به تنهايى نمىتواند وظيفه شرعى خود را در اينباره تشخيص دهد، وظيفه شما ارشاد و راهنمايى اوست.
س 5: نزد فقها معروف است که تشخیص موضوعات احکام به عهده خود مکلّف است و وظیفه مجتهد تشخیص حکم است، ولی در عین حال مجتهدین در بسیاری موارد، در تشخیص موضوعات احکام نیز اظهار نظر میکنند، آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است؟
ج: تشخيص موضوع، موکول به نظر خود مکلّف است و متابعت از مجتهد در تشخيص موضوع واجب نيست، مگر آنکه به آن تشخيص اطمينان پيدا کند و يا موضوع از موضوعاتى باشد که تشخيص آن نياز به استنباط دارد.
س 6: آیا کسی که در آموختن احکام دینی مورد نیاز خود کوتاهی میکند، گناهکار است؟
ج: اگر نياموختن احکام به ترک واجب يا ارتکاب حرام بيانجامد، گناهکار است.
س 7: گاهی از افراد کم اطلاع از مسائل دینی درباره مرجع تقلید شان پرسش میشود، میگویند نمیدانیم، یا اظهار میدارند که از فلان مجتهد تقلید میکنیم، ولی عملاً التزامی به خواندن رساله آن مجتهد و عمل به فتاوای او ندارند، اعمال اینگونه افراد چه حکمی دارد؟
ج: اگر اعمال آنان موافق احتياط يا مطابق با واقع يا با نظر مجتهدى باشد که وظيفه دارند از او تقليد کنند، محکوم به صحّت است.
س 8: با توجه به اینکه در مسائلی که مجتهد اعلم قائل به وجوب احتیاط است، میتوانیم به مجتهد اعلم بعد از وی مراجعه کنیم، اگر اعلم بعد از او نیز قائل به وجوب احتیاط در مسأله باشد، آیا رجوع به اعلم بعد از او جایز است؟ و اگر فتوای مجتهد سوم هم همانگونه بود، آیا میتوان به اعلم بعد از آنان مراجعه کرد؟ و همینطور...، لطفاً این مسأله را توضیح دهید.
ج: در مسائلى که مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتياط نکرده است و فتواى صريح دارد، با رعايت ترتيب الاعلم فالاعلم، اشکال ندارد.
راههای سه گانه: احتیاط، اجتهاد، تقلید
استفتائات جدید
س: منظور از سن تمييز كه در بحث تكليف پسران مطرح مىباشد، چيست؟ آيا داشتن شهوت يا برانگيخته شدن شهوت در پسران مطرح مىباشد؟
ج) مقصود از تمييز، درك خوبى و بدى است و در صورتى كه نوجوان به مرحلهاى برسد كه نگاه او به نامحرم يا نگاه نامحرم به او موجب تحريك شهوت شود، در مقابل او حفظ حجاب لازم است.
س: چرا بايد مرجع تقليد داشته باشيم؟
ج) از باب حكم عقل به رجوع غير متخصص به متخصص.
شروط تقلید
اجوبه الاستفتائات
س 9: آیا تقلید از مجتهدی که متصدی مقام مرجعیت نبوده و رساله عملیه هم ندارد، جایز است؟
ج: در صحّت تقليد از مجتهد جامعالشرايط، تصدّى مرجعيت يا داشتن رساله عمليه شرط نيست، لذا اگر براى مکلّفى که قصد تقليد از او را دارد، ثابت شود که وى مجتهد جامعالشرايط است، تقليد اشکال ندارد.
س 10: آیا تقلید از کسی که در یکی از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجهی اجتهاد رسیده، جایز است؟
ج: فتواى مجتهد متجزّى که تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجت است، ولى جواز تقليد ديگران از او محل اشکال است؛ اگر چه جواز آن بعيد نيست.
س 11: آیا تقلید از علمای کشورهای دیگر که دسترسی به آنان امکان ندارد، جایز است؟
ج: در تقليد از مجتهد جامعالشرايط شرط نيست که مجتهد اهل کشور مکلّف و يا ساکن در محل سکونت او باشد.
س 12: آیا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقلید با عدالت معتبر در امام جماعت از حیث شدّت و ضعف تفاوت دارد؟
ج: با توجه به حسّاسيّت و اهميت منصب مرجعيت در فتوا، بنا بر احتياط واجب، شرط است که مجتهد مرجع تقليد علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنيا نداشته باشد.
س 13: این که گفته میشود باید از مجتهدی تقلید نمود که عادل باشد، مقصود از عادل چه کسی است؟
ج: عادل کسى است که پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.
س 14: آیا اطلاع از اوضاع زمان و مکان از شرایط اجتهاد است؟
ج: ممکن است اين شرط در بعضى از مسائل دخيل باشد.
س 15: بنا بر نظر حضرت امام راحل(قدّسسرّه) مرجع تقلید باید علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و رهبری، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلّد حضرت امام بودیم، بعد از رحلت ایشان با راهنمایی تعدادی از علما و تشخیص خودمان لازم دانستیم به جنابعالی رجوع نموده و از شما تقلید کنیم تا بین مرجعیت و رهبری جمع کرده باشیم، نظر شما در این مورد چیست؟
ج: شرايط صلاحيت مرجعيت تقليد، در تحرير الوسيله و رسالههاى ديگر به تفصيل ذکر شده است، و تشخيص فرد شايسته تقليد موکول به نظر خود مکلّف است.
س 16: آیا در تقلید، اعلمّیت مرجع شرط است یا خیر؟ معیار و ملاک اعلمیّت چیست؟
ج: در مسائلى که فتواى اعلم با فتواى غير اعلم اختلاف دارد، احتياط آن است که از اعلم تقليد کند و ملاک اعلميت اين است که آن مرجع نسبت به ساير مراجع قدرت بيشترى بر شناخت حکم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعيه را از أدلّه استنباط کند و همچنين نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى که در تشخيص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهى مؤثر است، آگاهتر باشد.
س 17: آیا تقلید کسی که از جهت احتمال عدم وجود شرایط معتبر تقلید در مجتهد اعلم، از مجتهد غیر اعلم تقلید کرده است، محکوم به بطلان است؟
ج: بنا بر احتياط، تقليد از غير اعلم در مسائل مورد اختلاف، به مجرد احتمال عدم وجود شرايط معتبر در اعلم، جايز نيست.
س 18: اگر ثابت شود که تعدادی از علما در بعضی از مسائل اعلم هستند، یعنی هر کدام از آنان در مسأله معیّنی اعلم باشند، آیا تقلید از هر یک از آنان جایز است؟
ج: تبعيض در تقليد اشکال ندارد و اگر اعلميّت هر يک از آنان در مسائلى که مکلف بنا دارد در آن مسائل از او تقليد کند محرز شود، بنا بر احتياط، تبعيض در تقليد در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نياز مقلّد، واجب است.
س 19: آیا با وجود اعلم، تقلید از غیر اعلم جایز است؟
ج: در مسائلى که فتواى غير اعلم مخالف فتواى اعلم نباشد، رجوع به غير اعلم اشکال ندارد.
س 20: نظر جنابعالی در اشتراط اعلمیت مرجع تقلید چیست و دلیل آن کدام است؟
ج: در صورت تعدّد فقهاى جامعالشرايط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتياط واجب، مکلّف بايد از اعلم تقليد نمايد، مگر آنکه احراز شود که فتواى وى مخالف احتياط است و فتواى غير اعلم موافق با احتياط. و دليل وجوب تقليد از اعلم بناى عقلا و حکم عقل است، زيرا که اعتبار فتواى اعلم براى مقلد يقينى و اعتبار قول غير اعلم احتمالى است.
س 21: از چه کسی باید تقلید کنیم؟
ج: از مجتهدى که جامع شرايط فتوا و مرجعيت است، و بنا بر احتياط بايد اعلم هم باشد.
س 22: آیا تقلید ابتدایی از میّت جایز است؟
ج: در تقليد ابتدايى، احتياط در تقليد از مجتهد زنده و اعلم نبايد ترک شود.
س 23: آیا تقلید ابتدایی از مجتهد میّت، متوقف بر تقلید از مجتهد زنده است؟
ج: تقليد ابتدايى از مجتهد ميّت يا بقا بر تقليد او بايد به تقليد از مجتهد زنده و اعلم باشد.
راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوا
اجوبه الاستفتائات
س 24: بعد از احراز صلاحیت مجتهدی برای مرجعیت تقلید به وسیله شهادت دو فرد عادل، آیا لازم است در اینباره از اشخاص دیگر نیز تحقیق کنم؟
ج: شهادت دو فرد عادل و اهل خبره بر صلاحيت و جامعالشرايط بودن مجتهد براى جواز تقليد از او کافى است و تحقيق از افراد ديگر لازم نيست.
س 25: راههای انتخاب مرجع و به دست آوردن فتوا کدام است؟
ج: احراز اجتهاد و اعلميت مرجع تقليد به وسيله امتحان يا تحصيل يقين ولو از شهرت مفيد علم يا اطمينان، يا با شهادت دو نفر عادل از اهل خبره صورت مىگيرد.
راههاى به دست آوردن فتواى مجتهد عبارتند از:
1. شنيدن از خود مجتهد
2. شنيدن از دو يا يک فرد عادل
3. شنيدن از يک نفر مورد اطمينان
4. ديدن در رساله مجتهد، در صورتى که رساله وى مصون از اشتباه باشد.
س 26: آیا وکالت در انتخاب مرجع مثل وکالت پدر برای پسر و معلم برای شاگرد صحیح است؟
ج: اگر مراد از وکالت، سپردن وظيفه تحقيق و جستجو براى يافتن مجتهد جامعالشرايط به پدر، معلم، مربى و يا غير آنان باشد، اشکال ندارد و نظرشان در اين مورد اگر مفيد علم يا اطمينان و يا واجد شرايط بيّنه و شهادت باشد، از نظر شرعى معتبر و حجت است.
س 27: از تعدادی از علماء که خود مجتهد بودند، راجع به فرد اعلم سؤال شد. فرمودند که رجوع به فلان مجتهد دامت افاضاته باعث برائت ذمّه میگردد. آیا با آنکه شخصاً اطلاع از اعلمیت آن مجتهد ندارم و یا در اینباره شک دارم و یا اطمینان دارم که اعلم نیست، زیرا افراد دیگری که با دلیل و بینه مشابه اعلمیت آنان ثابت شده است، وجود دارند، میتوانم به گفته آنان اعتماد کرده و از آن مجتهد تقلید کنم؟
ج: اگر بيّنه شرعى بر اعلميت مجتهد جامعالشرايط اقامه شود، تا زمانى که بيّنه شرعى ديگرى که معارض آن باشد پيدا نشود، آن بيّنه حجت شرعى است و به آن اعتماد مىشود، اگر چه موجب حصول علم يا اطمينان نباشد، در اين صورت جستجو از بيّنه معارض و احراز عدم وجود آن لازم نيست.
س 28: آیا جایز است کسی که اجازه از مجتهد ندارد و در بعضی از موارد مرتکب اشتباه در نقل فتوا و احکام شرعی شده است، متصدی نقل فتوای مجتهد و بیان احکام شرعی شود؟ وظیفه ما در صورتی که این شخص احکام را از روی رساله عملیه نقل میکند، چیست؟
ج: در تصدى نقل فتواى مجتهد و بيان احکام شرعى، اجازه داشتن شرط نيست، ولى کسى که دچار خطا و اشتباه مىشود، جايز نيست متصدى اين کار شود و اگر در موردى اشتباه کرد، چنانچه متوجه اشتباه خود شد، بر او واجب است شنونده را از آن اشتباه آگاه نمايد. به هر حال، بر مستمع جايز نيست تا اطمينان به صحّت گفتار گوينده پيدا نکرده، به نقل او عمل کند.
راههای اثبات اجتهاد، اعلمیت و به دست آوردن فتوا
استفتائات جدید
س: دو نفر بالغ عادل برای من از شخصی که به او اطمینان دارم و آن شخص هم در این موارد تحقیق کرده است نقل کردهاند که فلان شخص اعلم است و میتوانی از او تقلید کنی آیا اینگونه تقلید کردن صحیح است؟
ج) اگر عادل و خبره باشند، اشکال ندارد.
س: بنده سالها پیش از طریق سؤال از یک فرد عادل مرجع تقلیدی را انتخاب كردم ولی با توجه به اینکه باید از دو نفر مجتهدشناس میپرسیدم، وظیفهام در این وضعیت چیست و حكم اعمال انجام گرفته چیست؟
ج) اگر از مجتهدی تقليد کردهايد که دو نفر مجتهدشناس نيز همان را معرفی میکنند و يا فتوای او موافق با فتوای مجتهدی است که دو نفر مجتهدشناس معرفی کردهاند، صحيح است و اگر فتوای او مخالف فتوای مجتهدی است که وظيفه فعلی شما تقليد از اوست، بايد قضا شود.
عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
اجوبه الاستفتائات
س 29: تا به حال در بقا بر تقلید از میّت، به اجازه مجتهد غیر اعلم عمل میکردیم. اگر اجازه مجتهد اعلم شرط بقا بر تقلید از میّت است، آیا عدول به اعلم و طلب اجازه او برای بقا بر میّت بر ما واجب است؟
ج: اگر فتواى غير اعلم موافق با فتواى اعلم در اين مسأله باشد، عمل به فتواى غير اعلم اشکال ندارد و نيازى به عدول به اعلم نيست.
س 30: آیا در عدول از یکی از فتاوای امام خمینی(قدّسسرّه) واجب است به فتوای مجتهدی که از او برای بقا بر تقلید میّت اجازه گرفتهام، رجوع کنم یا آنکه به فتوای سایر مجتهدین هم میشود عمل کرد؟
ج: احتياط در رجوع به فتاواى همان مجتهد است، مگر آنکه مجتهد زنده ديگر اعلم از آن مجتهد و فتواى او در مسأله مورد عدول مخالف فتواى مجتهد اول باشد، که احتياط واجب در اين صورت، رجوع به مجتهد اعلم است.
س 31: آیا تغییر مرجع تقلید جایز است؟
ج) عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر بنا بر احتیاط واجب جایز نیست مگر این که اعلم یا محتمل الاعلمیه باشد.
س 32: جوانی هستم ملتزم به احکام شرعی، در گذشته قبل از رسیدن به سن تکلیف مقلد حضرت امام (ره) بودم، ولی این تقلید مبتنی بر بیّنه شرعی نبود بلکه بر این اساس بود که تقلید از امام سبب برائت ذمّه میگردد. بعد از مدّتی به مرجع دیگری عدول کردم، در حالی که این عدول هم صحیح نبود و بعد از درگذشت آن مرجع، به جنابعالی عدول کردم. لطفاً حکم تقلیدم از آن مرجع و حکم اعمالم در آن مدت و تکلیف فعلیام را بیان فرمایید.
ج: آن دسته از اعمال شما که بر اساس فتواى امام(قدّسسرّه)، چه در حال حيات با برکت وى و چه بعد از رحلت ايشان، بنا بر بقا بر تقليد از امام(قدّسسرّه) انجام گرفته، محکوم به صحّت است. ولى اعمالى که به تقليد غير منطبق با موازين شرعى از مرجع ديگرى انجام يافته، اگر منطبق با فتواى کسى که هم اکنون بايد از او تقليد کنيد، باشد، محکوم به صحّت و موجب برائت ذمّه است، والّا قضاى آنها بر شما واجب است. در حال حاضر شما بين بقا بر تقليد از امام راحل طاب ثراه و بين عدول به کسى که بر اساس موازين شرعى او را شايسته تقليد مىدانيد، مخيّر هستيد.
عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
استفتائات جدید
س: مىخواستم بدانم كه اگر شخصى بخواهد مرجع تقليد خود را به خاطر برخى ملاحظات عوض كند، آيا بايد اجازه مرجع تقليد را داشته باشد يا نه؟
ج) هر شخصى كه از مرجعى تقليد مىكند، در تغيير مرجع خود و احكام آن نيز بايد از نظر همان مرجع تبعيت نمايد.
بقا بر تقلید میت
اجوبه الاستفتائات
س 33: شخصی که مقلّد امام (رحمة الله علیه) بوده، پس از ارتحال ایشان از مرجع معیّنی تقلید نموده است. در حال حاضر میخواهد دوباره از امام تقلید نماید. آیا این تقلید جایز است؟
ج: رجوع از مجتهد زنده جامعالشرايط به مجتهد ميّت بنا بر احتياط، جايز نيست. ولى اگر مجتهد زنده در زمان عدول به او واجد شرايط نبوده است، عدول به او از همان ابتدا باطل بوده، و اين فرد در حال حاضر اختيار دارد که همچنان بر تقليد امام (ره) باقى بماند و يا به مجتهد زندهاى که تقليدش جايز است، عدول کند.
س 34: من در زمان حیات امام خمینی (ره) به سن تکلیف رسیده و در بعضی از احکام از ایشان تقلید کردم، در حالی که مسأله تقلید به خوبی برایم معلوم نبود، اکنون چه تکلیفی دارم؟
ج: اگر در اعمال عبادى و غير عبادى در زمان حيات امام (ره) به فتاواى ايشان عمل نمودهايد، و عملاً مقلد ايشان، هرچند در بعضى از احکام، بودهايد، در حال حاضر بقا بر تقليد حضرت امام (ره) در همه مسائل براى شما جايز است.
س 35: حکم بقا بر تقلید میّت اگر اعلم باشد، چیست؟
ج: بقا بر تقليد ميّت در هر صورت جايز است. ولى سزاوار است که احتياط در بقا بر تقليد ميّت اعلم ترک نشود.
س 36: آیا در بقا بر تقلید میّت، اجازه از مجتهد اعلم معتبر است و یا اجازه هر مجتهدی کافی است؟
ج: در جواز بقا بر تقليد ميّت، در صورتى که مورد اتّفاق فقها باشد، اجازه از اعلم واجب نيست.
س 37: شخصی که از امام راحل(قدّسسرّه) تقلید میکرده و بعد از رحلت ایشان در بعضی از مسائل از مجتهد دیگری تقلید کرده است، اکنون آن مجتهد نیز وفات نموده است، این شخص چه تکلیفی دارد؟
ج: مىتواند مانند گذشته، بر تقليد از امام(قدّسسرّه)، در مسائلى که از ايشان عدول نکرده، باقى بماند. همچنان که مخيّر است در مسائلى که عدول نموده بر فتواى مجتهد دوم باقى بماند و يا به مجتهد زنده عدول کند.
س 38: بعد از وفات امام راحل(قدّسسرّه) گمان میکردم که بنا بر فتوای ایشان بقا بر تقلید میّت جایز نیست، لذا مجتهد زنده دیگری را برای تقلید انتخاب کردم. آیا میتوانم بار دیگر به تقلید از امام راحل رجوع کنم؟
ج: رجوع به تقليد از امام(قدّسسرّه) بعد از عدول از ايشان به مجتهد زنده در مسائلى که عدول نمودهايد، جايز نيست، مگر اين که فتواى مجتهد زنده، وجوب بقا بر تقليد ميّت اعلم باشد، و شما معتقد باشيد که امام(ره) نسبت به مجتهد زنده اعلم است، که در اين صورت بقا بر تقليد امام (ره) واجب است.
س 39: آیا جایز است که در یک مسأله با وجود اختلاف در فتوا گاهی به فتوای مجتهد میّت رجوع کنم و گاهی به فتوای مجتهد زنده اعلم؟
ج: بقا بر تقليد ميّت تا زمانى که به مجتهد زنده عدول نشده، جايز است و پس از عدول، رجوع مجدد به ميّت جايز نيست.
س 40: آیا بر مقلّدین امام راحل(قدّسسرّه) و کسانی که قصد بقا بر تقلید از ایشان را دارند، اجازه گرفتن از یکی از مراجع زنده واجب است؟ یا این که اتّفاق اکثر مراجع و علمای اسلام بر جواز بقا بر میّت کافی است؟
ج: با فرض اتّفاق علما، مبنى بر جواز بقا بر تقليد از ميّت، بقا بر تقليد امام(ره) جايز است و در اين مورد نيازى به رجوع به مجتهد معيّنى نيست.
س 41: نظر شریف جنابعالی راجع به بقا بر تقلید از میّت در مسألهای که مکلّف در حال حیات مرجع به آن عمل کرده و یا نکرده، چیست؟
ج: بقا بر تقليد ميّت در همه مسائل حتى در مسائلى که تاکنون مکلّف به آنها عمل نکرده است، جايز و مجزىاست.
س 42: بنا بر جواز بقا بر تقلید از میّت، آیا این حکم شامل اشخاصی که در زمان حیات مجتهد مکلّف نبوده ولی به فتاوای آن مرجع عمل کردهاند، هم میشود؟
ج: اگر تقليد شخص غيربالغ از مجتهد جامعالشرايط به نحو صحيح محقق شده باشد، باقى ماندن بر تقليد همان مجتهد بعد از فوتش جايز است.
س 43: ما از مقلدین امام خمینی(قدّسسرّه) هستیم که بعد از رحلت جانسوز ایشان بر تقلید وی باقی ماندهایم. ولی چون در شرایط دشوار فعلی که ملت مسلمان با استکبار جهانی درگیر است، با مسائل شرعی تازهای روبرو میشویم و احساس میکنیم باید به حضرتعالی رجوع نمائیم و از شما تقلید کنیم، آیا این کار برای ما جایز است؟
ج: بقا بر تقليد از امام(قدّسسرّه) براى شما جايز است و فعلاً نيازى به عدول از تقليد ايشان نداريد، در صورت نياز به استعلام حکم شرعى در مسائل مستحدثه، مىتوانيد با دفتر ما مکاتبه نماييد.
س 44: وظیفه مقلد در قبال مرجع تقلید خود در صورتی که اعلمیت مرجع دیگری را احراز نماید، چیست؟
ج: بنا بر احتياط، واجب است در مسائلى که فتواى مرجع فعلى با فتواى مرجع اعلم اختلاف دارد، به مرجع اعلم عدول نمايد.
س 45: 1. در چه صورتی جایز است، مقلد از مرجع تقلیدش عدول کند؟
2. آیا عدول از اعلم به غیر اعلم در مواردی که فتاوای مرجع اعلم منطبق با زمان نباشد و یا عمل به آن بسیار دشوار باشد، جایز است؟
ج: 1. عدول از مرجع تقلید زنده در مسائلی که آن مرجع فتوا دارد به مجتهد دیگر، جایز نیست علی الاحوط، مگر در صورتی که مرجع دوم اعلم از مرجع اول و فتوای او در مسألهای مخالف فتوای مجتهد اول باشد.
2. تنها گمان به ناهماهنگی فتاوای مرجع تقلید با زمان و شرایط حاکم بر آن و یا دشواری عمل به فتاوای او، سبب جواز عدول از مجتهد اعلم به مجتهد دیگر نمیشود.
بقا بر تقلید میت
استفتائات جدید
س: اينجانب مقلّد حضرت امام خمينى (ره) مىباشم آيا مىتوانم در صورت لزوم بعضى مسائل جديد به مراجع ديگر مراجع نموده و در حالى كه به تقليد خود از حضرت امام (ره) باقى بمانم؟
ج) عدول از مجتهد متوفّى به مجتهد زنده بلا مانع است.
مسائل متفرقه تقلید
اجوبه الاستفتائات
س 46: مراد از جاهل مقصّر چه کسی است؟
ج: جاهل مقصر به کسى گفته مىشود که متوجه جهل خود بوده و راههاى رفع جهالت خود را هم مىداند، ولى در آموختن احکام کوتاهى مىکند.
س 47: جاهل قاصر کیست؟
ج: جاهل قاصر کسى است که اصلاً متوجه جهل خود نيست و يا راهى براى برطرف کردن جهل خود ندارد.
س 48: احتیاط واجب چه معنایی دارد؟
ج: يعنى وجوب انجام يا ترک فعلى از باب احتياط.
س 49: آیا عبارت «فیه اشکال» که در بعضی از فتاوی ذکر میشود، دلالت بر حرمت دارد؟
ج: بر حسب اختلاف موارد، معناى آن فرق مىکند. اگر اشکال در جواز باشد دلالت بر حرمت در مقام عمل دارد.
س 50: عبارتهای «فیه اشکال»، «مشکل»، «لایخلو من اشکال»، «لا اشکال فیه» فتواست یا احتیاط؟
ج: همه اين عبارتها دلالت بر احتياط دارند، مگر عبارت «لا اشکال فيه» که فتوا است.
س 51: فرق بین جایز نبودن و حرام چیست؟
ج: در مقام عمل بين آنها فرقى نيست.
مسائل متفرقه تقلید
استفتائات جدید
س: در مسائلى كه حضرتعالى بنا بر احتياط واجب حكم مىفرماييد تكليف مقلد چيست و اگر مقلد در صورت تمايل بتواند از مرجع تقليدى كه در آن زمينه حكم صريح داده تقليد كند آيا اجازه دارد و در صورت جواز آيا مرجع مورد نظر حتماً بايد اعلم بعد از مرجع تقليد مكلف باشد و اگر اينگونه است چگونه بايد آن مرجع را تعيين كرد؟
ج) رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتياط ننموده است، مانع ندارد و بنابر احتياط، ترتيب الأعلمفالأعلم بايد رعايت شود و تعيين آن وظيفه مکلّف است.
س: اگر فرد مسلمانى به تحقيق در مورد نظريات مربوط به اثبات يا ردّ وجود خداوند، آخرت، روح و... بپردازد، آيا مرتکب گناهى شده است؟ و آيا بر اعتقادات او ممکن است تاثيرگذار باشد؟ با توجه به اين که اکثريت ما جوانان بدون تحقيق اسلام آوردهايم؟
ج) صرف تحقيقات موجب گناه نيست ولى چنانچه احتمال عقلايى بدهد که اين مطالب در او تأثير سوء خواهد داشت و در خود قدرت پاسخگويى صحيح و دفع شبهات را نمىبيند، نبايد به آنها بپردازد.
س: مىخواهم بدانم اگر كسى مدت چند سال اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد حكم اعمال وى چه مىشود؟
ج) اگر اعمال وى موافق احتياط يا مطابق با واقع يا با نظر مجتهدى باشد كه وظيفه دارد از او تقليد نمايد محكوم به صحت است.
س: فرمودهاند در نماز مىشود قرآن تلاوت نمود؛ مستدعى است بفرماييد در چه مواضعى و تا چه ميزان؟
ج) قرآن خواندن در سجده مكروه است و در غير سجده (غير از آيات چهارگانه كه مشتمل بر سجده واجب مىباشند) اشكال ندارد.
مرجعیت و رهبری
اجوبه الاستفتائات
س 52: در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وظیفه شرعی مسلمانان چیست؟ آیا معیاری برای تفکیک احکام صادره از طرف مراجع تقلید و ولی فقیه وجود دارد؟ مثلاً اگر نظر مرجع تقلید با نظر ولی فقیه در مسأله موسیقی اختلاف داشته باشد، متابعت از کدامیک از آنان واجب و مجزی است؟ بهطور کلی احکام حکومتی که در آن نظر ولی فقیه بر فتوای مراجع تقلید برتری دارد، کدام است؟
ج: در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولى امر مسلمين بايد اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى بايد از فتواى مرجع تقليدش پيروى نمايد.
س 53: همانگونه که مطّلع هستید در اصول فقه از مسألهای تحت عنوان «اجتهاد متجزّی» بحث میشود، آیا اقدام امام خمینی(قدّسسرّه) در تفکیک مرجعیت و رهبری، گامی در تحقق تجزّی در اجتهاد محسوب نمیشود؟
ج: تفکيک بين رهبرى ولى فقيه و مرجعيت تقليد، ربطى به مسأله تجزّى در اجتهاد ندارد.
س 54: اگر مقلد یکی از مراجع باشم و در این حال ولی امر مسلمین اعلان جنگ یا جهاد بر ضد کفّار ظالم نماید و مرجع تقلید من اجازه شرکت در جنگ را ندهد، آیا ملزم به رعایت نظر وی هستم؟
ج: در مسائل عمومى جامعه اسلامى که يکى از آنها دفاع از اسلام و مسلمين بر ضد کفّار و مستکبران متجاوز است، اطاعت از حکم ولى امر مسلمين واجب است.
س 55: حکم یا فتوای ولی امر مسلمانان تا چه حد قابل اجرا میباشد؟ و در صورت تعارض با رأی مرجع تقلید اعلم، کدامیک مقدم است؟
ج: اطاعت از حکم ولى فقيه بر همگان واجب است و فتواى مرجع تقليد نمىتواند با آن معارضه کند.
ولایت فقیه و حکم حاکم
اجوبه الاستفتائات
س 56: آیا اعتقاد به اصل ولایت فقیه از جهت مفهوم و مصداق یک امر عقلی است یا شرعی؟
ج: ولايت فقيه که عبارت است از حکومت فقيه عادل و دينشناس حکم شرعى تعبدى است که مورد تأييد عقل نيز مىباشد، و در تعيين مصداق آن روش عقلايى وجود دارد که در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بيان شده است.
س 57: آیا احکام شرعی در صورتی که ولی امر مسلمین به دلیل مصالح عمومی مسلمانان، بر خلاف آنها حکم نماید، قابل تغییر و تعطیل است؟
ج: موارد اين مسأله مختلف است.
س 58: آیا رسانههای گروهی در نظام حکومت اسلامی باید تحت نظارت ولی فقیه یا حوزههای علمیه و یا نهاد دیگری باشند؟
ج: اداره رسانههاى گروهى بايد تحت امر و اشراف ولى امر مسلمين باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمين و نشر معارف ارزشمند الهى به کار گمارده شود، و نيز در جهت پيشرفت فکرى جامعه اسلامى و حل مشکلات آن و اتحاد مسلمانان و گسترش اخوت و برادرى در ميان مسلمين و امثال اينگونه امور از آن استفاده شود.
س 59: آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقی محسوب میشود؟
ج: عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه، اعم از اين که بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، در عصر غيبت حضرت حجت(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دين اسلام نمىشود.
س 60: آیا ولی فقیه ولایتی دارد که بر اساس آن بتواند احکام دینی را به هر دلیلی مانند مصلحت عمومی، نسخ نماید؟
ج: بعد از وفات پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) امکان نسخ احکام دين اسلام وجود ندارد، و تغيير موضوع يا پيدايش حالت ضرورت و اضطرار يا وجود مانع موقتى براى اجراى حکم، نسخ محسوب نمىشود.
س 61: وظیفه ما در برابر کسانی که اعتقادی به ولایت فقیه جز در امور حسبیه ندارند، با توجه به اینکه بعضی از نمایندگان آنان این دیدگاه را ترویج میکنند، چیست؟
ج: ولايت فقيه در رهبرى جامعه اسلامى و اداره امور اجتماعى ملت اسلامى در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنىعشرى است که ريشه در اصل امامت دارد، اگر کسى به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسيده باشد، معذور است، ولى ترويج اختلاف و تفرقه بين مسلمانان براى او جايز نيست.
س 62: آیا اوامر ولی فقیه برای همه مسلمانان الزام آور است یا فقط مقلدین او ملزم به اطاعت هستند؟ آیا بر کسی که مقلد مرجعی است که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از ولی فقیه واجب است یا خیر؟
ج: بر اساس مذهب شيعه همه مسلمانان بايد از اوامر ولايى ولى فقيه اطاعت نموده و تسليم امر و نهى او باشند، و اين حکم شامل فقهاى عظام هم مىشود، چه رسد به مقلدين آنان. به نظر ما التزام به ولايت فقيه قابل تفکيک از التزام به اسلام و ولايت ائمّه معصومين(عليهمالسلام) نيست.
س 63: کلمه ولایت مطلقه در عصر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به این معنی استعمال شده است که اگر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) شخصی را به انجام کاری امر کنند، انجام آن حتی اگر از سختترین کارها هم باشد بر آن فرد واجب است، بهطور مثال اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) به کسی دستور خودکشی بدهند. آن فرد باید خود را به قتل برساند. سؤال این است که آیا ولایت فقیه در عصر ما با توجه به این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) معصوم بودند و در این زمان ولی معصوم وجود ندارد، به همان معنای عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است؟
ج: مراد از ولايت مطلقه فقيه جامعالشرايط اين است که دين حنيف اسلام که آخرين دين آسمانى است و تا روز قيامت استمرار دارد دين حکومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامى ناگزير از داشتن ولى امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامى را از شر دشمنان اسلام و مسلمين حفظ نمايد، و از نظام جامعه اسلامى پاسدارى نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّى قوى بر ضعيف جلوگيرى نمايد، و وسائل پيشرفت و شکوفايى فرهنگى، سياسى و اجتماعى را تأمين کند. اين کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادى بعضى از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از اين که وظيفه خطير رهبرى را طبق موازين شرعى به عهده گرفت، بايد در هر مورد که لازم بداند تصميمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نمايد. تصميمات و اختيارات ولى فقيه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمين است، در صورت تعارض با اراده و اختيار آحاد مردم، بر اختيارات و تصميمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و اين توضيح مختصرى درباره ولايت مطلقه است.
س 64: آیا همانگونه که بقا بر تقلید از میّت بنا بر فتوای فقها باید با اجازه مجتهد زنده باشد، اوامر و احکام شرعی حکومتی هم که از رهبر متوفّی صادر شده است، برای استمرار و نافذ بودن احتیاج به اذن رهبر زنده دارد یا این که بدون اذن رهبر زنده هم خود به خود از قابلیت اجرایی برخوردار است؟
ج: احکام ولايى و انتصابات صادره از طرف ولى امر مسلمين اگر هنگام صدور، موقت نباشد، همچنان استمرار دارد و نافذ خواهد بود، مگر اين که ولى امر جديد مصلحتى در نقض آنها ببيند و آنها را نقض کند.
س 65: آیا بر فقیهی که در کشور جمهوری اسلامی ایران زندگی میکند و اعتقادی به ولایت مطلقه فقیه ندارد، اطاعت از دستورات ولی فقیه واجب است؟ و اگر با ولی فقیه مخالفت نماید فاسق محسوب میشود؟ و در صورتی که فقیهی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارد ولی خود را از او شایستهتر به مقام ولایت میداند، اگر با اوامر فقیهی که متصدی مقام ولایت امر است مخالفت نماید، فاسق است؟
ج: اطاعت از دستورات حکومتى ولى امر مسلمين بر هر مکلفى ولو اين که فقيه باشد، واجب است. و براى هيچ کسى جايز نيست که با متصدى امور ولايت به اين بهانه که خودش شايستهتر است، مخالفت نمايد. اين در صورتى است که متصدى منصب ولايت از راههاى قانونى شناخته شده به مقام ولايت رسيده باشد. ولى در غير اين صورت، مسأله بهطور کلى تفاوت خواهد کرد.
س 66: آیا مجتهد جامعالشرایط در عصر غیبت ولایت بر اجرای حدود دارد؟
ج: اجراى حدود در زمان غيبت هم واجب است و ولايت بر آن اختصاص به ولى امر مسلمين دارد.
س 67: آیا ولایت فقیه یک مسأله تقلیدی است یا اعتقادی؟ و کسی که به آن اعتقاد ندارد چه حکمی دارد؟
ج: ولايت فقيه از شئون ولايت و امامت است که از اصول مذهب مىباشد. با اين تفاوت که احکام مربوط به ولايت فقيه مانند ساير احکام فقهى از ادّله شرعى استنباط مىشوند و کسى که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذيرش ولايت فقيه رسيده، معذور است.
س 68: گاهی از بعضی از مسئولین، مسألهای به عنوان «ولایت اداری» شنیده میشود که به معنای لزوم اطاعت از دستورات مقام بالاتر بدون حق اعتراض است. نظر جنابعالی در اینباره چیست؟ و وظیفه شرعی ما کدام است؟
ج: مخالفت با اوامر ادارى که بر اساس ضوابط و مقررات قانونى ادارى صادر شده باشد، جايز نيست. ولى در مفاهيم اسلامى چيزى به عنوان ولايت ادارى وجود ندارد.
س 69: آیا اطاعت از دستورات نماینده ولی فقیه در مواردی که داخل در قلمرو نمایندگی اوست، واجب است؟
ج: اگر دستورات خود را بر اساس قلمرو صلاحيت و اختياراتى که از طرف ولى فقيه به او واگذار شده است، صادر کرده باشد، مخالفت با آنها جايز نيست.
ولایت فقیه و حکم حاکم
استفتائات جدید
س. اصل جواز امامت برای اقامه نماز جمعه متوقف بر این اجازه نیست ولی ترتّب احکام نصب وی برای امامت جمعه متوقف بر این است که منصوب از طرف ولیّ امر مسلمین باشد. منظور از «ترتّب احکام نصب» چیست؟
ج. از جمله موارد ترتب احکام نصب:
الف) انجام نماز عید فطر و قربان به جماعت، به نیت استحباب توسط ائمه جمعه منصوب و به نیت رجاء توسط دیگران.
ب) اگر کسی نذری مربوط به امام جمعه منصوب داشته باشد، فقط برای او باید انجام دهد.
س. در ردّ مظالم از چه کسی باید اذن گرفت؟
ج. بنا بر احتیاط از حاکم شرع اجازه بگیرند.
راههاى شناخت اعلم
استفتائات جدید
س: دو نفر بالغ عادل براى من از شخصى که به او اطمينان دارم و آن شخص هم در اين موارد تحقيق کرده است نقل کردهاند که فلان شخص اعلم است و مىتوانى از او تقليد کنى آيا اينگونه تقليد کردن صحيح است؟
ج) اگر عادل و خبره باشند، اشکال ندارد.
انتخاب مرجع تقليد با معرفى يک نفر عادل
استفتائات جدید
س: بنده سالها پيش از طريق سؤال از يک فرد عادل مرجع تقليدى را انتخاب كردم ولى با توجه به اينکه بايد از دو نفر مجتهدشناس مىپرسيدم، وظيفهام در اين وضعيت چيست و حكم اعمال انجام گرفته چيست؟
ج) اگر از مجتهدى تقليد کردهايد که دو نفر مجتهدشناس نيز همان را معرفى مىکنند و يا فتواى او موافق با فتواى مجتهدى است که دو نفر مجتهدشناس معرفى کردهاند، صحيح است و اگر فتواى او مخالف فتواى مجتهدى است که وظيفه فعلى شما تقليد از اوست، بايد قضا شود.
تبعیض در تقلید
استفتائات جدید
س: در صورتى که مقلد از مرجع تقليد سؤال نمايد ولى ايشان به دلايلى پاسخ ندهند و از ساير مراجع نيز جوابهاى متفاوتى دريافت کرده باشد مىتواند با رجوع به عقل خويش اقدام نمايد؟
ج) در فرض مذکور جاى رجوع به عقل نيست و بايد احتياط کند و چنانچه احتياط ممکن نشد از ميان مراجع به فتواى مرجع اعلم بعدى مراجعه نمايد.
س: مرجع تقليد من نماز دانشجو را شكسته و روزه را براى او در سفر منتفى مىداند اينجانب در اين مسأله به مرجع تقليد ديگرى رجوع كردم حال متوجه شدم اشتباه كرده و پشيمان شدهام. با توجه به اينكه من مرتب در رفت و آمد هستم و روزه گرفتن برايم بسيار مشكل مىباشد، آيا مىتوانم دوباره به نظر مرجع اول برگشته و نماز را شكسته بخوانم و روزه نگيرم؟
ج) اشكال ندارد به شرط آنكه عدول مكرر به صورت بازيچه در نيايد.
احکام آبها
اجوبه الاستفتائات
س 70: اگر قسمت پایین آب قلیلی که بهطور سرازیر و بدون فشار به پایین میریزد، با نجاست برخورد کند، آیا قسمت بالای این آب همچنان پاک باقی میماند؟
ج: اگر سرازيرى آب بهگونهاى باشد که جريان از بالا به پايين بر آن صدق کند، قسمت بالاى آن پاک است.
س 71: آیا در شستن لباسهای نجس با آب کرّ و جاری، فشردن هم لازم است و یا این که بعد از زوال عین نجاست همین که آب آن را فرا گرفت، کفایت میکند.
ج: بايد بنا بر احتياط آن را فشار يا تکان دهند.
س 72: آیا در تطهیر لباس متنجّس با آب کر و جاری، فشار دادن خارج آب لازم است یا با همان فشار داخل آب پاک میشود؟
ج: فشار يا تکان دادن داخل آب، کافى است.
س 73: آیا گلیم یا فرش نجسی را که با آب لوله کشی متصل به منبع آب شهری شستشو میدهیم، به مجرد رسیدن آب لوله کشی به محل نجس، پاک میشوند یا باید آب غساله از آن جدا شود؟
ج: در تطهير با آب لوله کشى، جدا شدن آب غساله شرط نيست، بلکه به مجرد رسيدن آب به مکان نجس، بعد از زوال عين نجاست و حرکت غساله از جاى خود به وسيله دست کشيدن بر فرش در هنگام اتصال آب، طهارت حاصل مىشود.
س 74: حکم وضو و غسل با آبی که بهطور طبیعی غلیظ است چیست؟ مانند آب دریایی که بر اثر وجود املاح فراوان غلیظ شده است، مثل دریاچه ارومیه یا موارد دیگری که غلظت بیشتری دارند.
ج: مجرد غلظت آب به سبب وجود املاح، مانع از صدق عنوان آب مطلق بر آن نمىشود، و براى ترتب آثار شرعى آب مطلق، صدق عنوان آن در نظر عرف کافى است.
س 75: آیا برای ترتب آثار کر بودن آب، علم به کر بودن آن واجباست یا این که بناء بر کر بودن آب کافی است؟ (مانند آب موجود در دستشوئیهای قطار و غیره)
ج: اگر حالت سابقه کر بودن آب احراز شود، بنا گذاشتن بر کر بودن آن جايزاست.
س 76: در مسأله (147) رساله امام خمینی(قدّسسرّه) آمده است: «در طهارت و نجاست به گفته کودک ممیز تا زمان بلوغ اعتنا نمیشود». این فتوا تکلیف دشواری است. زیرا بهطور مثال مستلزم این است که پدر و مادر تطهیر فرزندشان را پس از قضاء حاجت تا سن پانزده سالگی به عهده بگیرند. لطفاً وظیفه شرعی ما را بیان فرمایید.
ج: قول کودکى که در آستانه بلوغ است در اينباره معتبر است.
س 77: گاهی به آب موادی اضافه میکنند که آن را به رنگ شیر در میآورد، آیا این آب مضاف است؟ حکم وضو و تطهیر با آن چیست؟
ج: آن آب حکم آب مضاف را ندارد.
س 78: در تطهیر، چه فرقی بین آب کر و آب جاری است؟
ج: هيچ تفاوتى با هم ندارند.
س 79: اگر آب شور جوشانده شود، آیا با آبی که از بخار آن بدست میآید، میتوان وضو گرفت؟
ج: اگر آب مطلق بر آن صدق کند، آثار آب مطلق را دارد.
س 80: برای پاک شدن کف پا یا کفش، راه رفتن به مقدار پانزده گام شرط است. آیا این کار باید بعد از زوال عین نجاست صورت بگیرد یا پانزده گام رفتن با وجود عین نجاست کافی است؟ آیا پس از آنکه عین نجاست با پانزده گام از بین رفت، کف پا یا کفش پاک میشود؟
ج: کسى که بر اثر راه رفتن روى زمين، کف پا يا کفش او، نجس شده است هرگاه تقريباً به قدر ده قدم روى زمين خشک و پاک راه برود، کف پا و کفش او پاک مىشود مشروط به اين که عين نجاست، زائل شود.
س 81: آیا کف پا یا ته کفش با راه رفتن روی زمینی که آسفالت شده، پاک میشود؟
ج: زمينهاى آسفالت و يا آغشته به قير، پاک کننده کف پا يا ته کفش نيستند.
س 82: آیا آفتاب از مطهّرات است؟ اگر هست، شرایط مطهّریت آن چیست؟
ج: تابيدن آفتاب باعث طهارت زمين و همه اشياء غير منقول از قبيل ساختمان و چيزهايى که در آن بکار رفته مانند چوب، در، پنجره و مانند آن مىشود، به شرطى که عين نجاست قبلاً از آنها زائل شده باشد و در موقع تابش آفتابتر باشند و به وسيله آفتاب خشک شوند.
س 83: لباسهای نجسی که در موقع تطهیر، آب را رنگین میکنند، چگونه پاک میشوند؟
ج: اگر رنگ دادن لباس باعث مضاف شدن آب نشود، لباسهاى نجس با ريختن آب بر آنها، پاک مىشوند.
س 84: کسی که برای غسل جنابت آب را در ظرفی میریزد و در هنگام غسل قطرات آب به داخل ظرف میچکد، آیا موجب نجس شدن آب میگردد؟ و آیا مانع از تمام کردن غسل با آن آب میشود؟
ج: اگر آب از آن قسمت بدن که پاک است به داخل ظرف بچکد، پاک است و مانعى براى تمام کردن غسل با آن وجود ندارد.
س 85: آیا تطهیر تنوری که با گل آغشته به آب نجس ساخته شده است، امکان دارد؟
ج: ظاهر آن با شستن قابل تطهير است و طهارت ظاهر تنور که خمير به آن مىچسبد براى پختن نان کافى است.
س 86: آیا روغن نجس با انجام فعل و انفعالات شیمیایی بر روی آن بهطوری که مادهی آن دارای خواص جدیدی شود، بر نجاست خود باقی میماند یا این که حکم استحاله را پیدا میکند؟
ج: براى تطهير مواد نجس، مجرّد انجام فعل و انفعالات شيميايى که خاصيت جديدى به مواد ببخشد، کافى نيست.
س 87: در روستای ما حمامی وجود دارد که سقف آن مسطح و صاف است و از آن قطرات حاصل از بخار آب بر سر استحمام کنندگان میچکد. آیا این قطرات پاک است؟ آیا غسل بعد از چکیدن این قطرات صحیح است؟
ج: بخار حمام و قطراتى که از سقف پاک مىچکد، محکوم به طهارت است، و چکيدن اين قطرات بر بدن باعث نجاست آن نمىشود و به صحّت غسل ضرر نمىرساند.
س 88: با توجه به اینکه بر اساس تحقیقات علمی، وزن آبهای فاضلابها در اثر اختلاط با مواد معدنی و آلودگی به میکرب 10٪ بیشتر از وزن طبیعی آب است، اگر در اینگونه آبها در تصفیهخانهها تغییراتی به وجود آید و به وسیله عملیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی، مواد معدنی آلوده و میکروبها را از آن جدا سازند. بهطوری که بعد از تصفیه کامل از جهت فیزیکی (رنگ، بو، طعم) و از جهت شیمیایی (مواد معدنی آلوده) و از جهت بهداشتی (میکروبهای مضر و تخم انگلها) بمراتب بهداشتیتر و بهتر از آبهای بسیاری از نهرها و دریاها بویژه آبهایی که برای آبیاری استفاده مینمایند، گردد. آیا این آبها که قبل از تصفیه نجس هستند، با اعمال مذکور پاک شده و حکم استحاله بر آنها جاری میگردد یا آنکه پس از تصفیه هم محکوم به نجاست هستند؟
ج: در فرض مذکور با مجرد جداسازى مواد معدنى آلوده و ميکربها و غير آن از آبهاى فاضلابها، استحاله تحقق پيدا نمىکند. مگر اين که عمل تصفيه با تبخير آب و تبديل دوباره بخار به آب، انجام شود.
احکام آبها
استفتائات جدید
س: جايى که ساکن هستيم، بيشتر اوقات آب به واحد ما نمىرسد. مجبوريم موتور پمپ حبابى را دقيقاً سر راه لوله آب نصب کنيم، تا هرگاه آب ضعيف بود آنرا پمپاژ کند. مدتى است متوجه شدم که موتور داراى شير يکطرفه است و هربار حباب خود را پر کرده و زمانى که آب را به بالا پمپاژ مىکند، توسط شير يکطرفه خود، آب شهر را قطع مىکند در اينصورت آب لوله ما کر است يا خير؟
ج) اگر اتصال آن از آب شهرى قطع شود حکم آب کر را ندارد مگر اينکه آب داخل لولهها و منبعى که بدان متّصل است، به اندازه کر باشد.
س: اگر آب محلى از تانکر تأمين مىشود و کسى که در حال استفاده از آب است نداند که آيا مقدار آب تانکر کر است يا نه چه حکمى دارد؟
ج: اگر به کر بودن آن يقين داشته و شک دارد از کر بودن افتاده باشد، بنا را بر کر بودن بگذارد ولى اگر نمىدانسته کر بوده يا نه، نمىتواند احکام کر را بر آن جارى کند.
احکام تطهیر
استفتائات جدید
س. اگر کسی کاشت ناخن انجام داده و به جهت عسر و حرج و یا عدم توانایی در برداشتن آن وظیفهاش وضو و غسل جبیرهای باشد، حال اگر لاک بر روی آن ناخن کاشته شده باشد، آیا موظف به برطرف کردن آن است یا خیر؟
ج. اگر به گونهای نیست که جزو ناخن محسوب شود، برای وضو و غسل جبیرهای باید آن لاک را بر طرف نماید.
س: در صورت نجس شدن فضاى داخل بينى، آن را چگونه بايد تطهير کرد؟
ج) داخل بينى تطهير لازم ندارد و با زوال عين نجاست پاک مىشود.
س: در قسمت استريليزاسيون (C.S.R)، پس از استريل چنانچه خونى در برخى از وسايل استريل شده مشاهده شود آيا همان لباس و وسيله نجس است يا تمام وسايل و لباسها محکوم به نجاست مىباشد؟
ج) اگر در موقع ملاقات وسايل طاهر، با وسايل نجس رطوبت سرايتكننده وجود نداشته باشد نجاست منتقل نمىشود.
س: اگر عصا، پاى مصنوعى، و لاستيکهاى چرخ ويلچر نجس باشند، آيا به وسيله زمين پاک مىشوند؟
ج) پاک شدن آن، محل اشکال است.
س: لباسها و وسايل اتاق عمل که نجس مىشوند، در قسمت استريليزاسيون (C.S.R) با فشار و بخار آب تحت شرايط خاصى استريل مىگردند، آيا اين وسايل، علاوه بر استريل شدن، پاك نيز مىشوند؟
ج) چيز نجس با بخار پاک نمىگردد.
س: آيا با راه رفتن روى کاشى و موزائيک و سراميک هم پاى نجس پاک مىشود؟
ج) با راه رفتن روى کاشى و سراميک، پاى نجس پاک نمىشود ولى با راه رفتن روى موزائيک ـ با رعايت شرايط ـ پاى نجس پاک مىشود.
س: آيا آبهايى كه بواسطه باران در روى زمين جمع مىشود پاك كنندهى ته كفش پس از طى چند قدم مىباشد؟
ج) اگر موقع باريدن باران در آن آبها قدم بزنيد، در صورتى که عين نجاست از آن برطرف شود، پاک مىشود.
س: اگر دندانها به وسيلهى موادى پر شده باشند كه قابل جدا شدن از آنها نيستند، در صورتى که داخل دهان نجس شود، آيا نياز به آبکشى آن وجود دارد يا به صرف زوال عين نجاست، پاك مىشود؟
ج) اگر جزو دندان محسوب شود، پس از زوال عين نجاست پاك مىشود و آب كشيدن لازم نيست.
س: افرادى که داراى دندان پر شده يا با روکش ثابت هستند، در صورتى که داخل دهانشان با خون نجس شود آيا با از بين رفتن خون دهانشان پاک مىشود يا نياز به آب کشيدن دارد؟
ج) اگر بگونهاى باشد كه جزو دندان طبيعى محسوب شود، حكم دندان طبيعى را دارد و آب كشيدن داخل دهان لازم نيست.
س: اگر سه بار دستمال مرطوب را روى محل نجس بکشيم آن قسمت پاک مىشود يا خير؟
ج) اگر آب زير دستمال جارى نشود پاك نمىشود.
س: كيفيت تطهير زمينى را كه محل خروج آب ندارد و ناچار محل رفت و آمد نيز هست بيان فرماييد.
ج) به يكى از دو نحو مىتوان كف اتاق را تطهير نمود:
1ـ آب لوله را به جاى نجس وصل كند بگونهاى كه همه آن محل را فرا بگيرد، بعد آن غساله را با پارچه و مانند آن جمع كند.
2ـ آب قليل را به جاى نجس بريزد كه قهراً آب در گوشهاى جمع مىشود و باقى مىماند، سپس آب غساله را با پارچه و مانند آن بردارد و دوباره آب بريزد و غساله را با پارچه و مانند آن بردارد و پاك مىشود.
س: اگر لباس، پارچه و مانند اينها را با آب کر تطهير کنيم و آب قبل از اينکه مضاف شود به آن برسد ولى آب جدا شده از آن مضاف باشد يا مثلاً آبى که درون ظرف بوده و لباس را در آن تطهير کردهايم مضاف شده باشد آيا اين آب مضاف شده نجس است؟ آبى که پس از فشردن از لباس جدا مىشود و مضاف است آيا نجس است؟
در اين سؤال آيا فرقى دارد که لباس مذکور با آب کر تطهير شده باشد يا با آب قليل؟
ج) اگر لباس و پارچه و مانند آن قبل از رنگ پس دادن و آب را مضاف نمودن با آب كرّ تطهير شود، كفايت مىكند اگرچه بعد از پاك شدن آب را مضاف نمايد و پس از پاك شدن لباس، آبى كه بعداً با رنگ پس دادن لباس مضاف مىشود، پاك است.
اين در صورتى است كه با آب كرّ يا با آب لولهكشى لباس را تطهير كنند ولى اگر قصد تطهير لباس يا مانند آن با آب قليل را داشته باشند چنانچه آب قليل در موقع تطهير لباس مضاف گردد آن لباس پاك نمىشود.
س: در فرض اينکه چيز نجس را با آب قليل يك مرتبه بايد شست تا پاك شود، براى يك مرتبه حساب شدن، آيا كافى است كه بعد از زوال عين نجاست زير آب قليل، جريان آب ادامه يابد يا بايد بعد از زوال عين نجاست آب قطع و دوباره وصل شود تا يك مرتبه حساب شود؟
ج) استمرار آب بعد از زوال عين، کافى است.
س: اگر بعضى از قسمتهاى فرش نجس باشد و انسان دقيقاً محل آنها را نداند آيا اگر شيئ خيسى با آن فرش ملاقات كند مىتواند بگويد آن شيئ نجس نشده است؟ چون محل دقيق نجاست فرش را نمىدانسته است؟
ج) در فرض مرقوم شيئ ملاقات كننده محكوم به طهارت است.
س: رنگ خون اگر بر لباس بماند ولى عين آن باقى نباشد، آيا پاك است؟
ج) در صورتى كه جرم خون از بين برود و رنگ باقى بماند، پاك است هر چند با شستنهاى بعدى از بين برود و در اين مورد ملاك نظر مكلف ولو با رجوع به عرف است.
س: آيا دندان پر شده در دهان جسم خارجى محسوب مىشود و اگر كسى با داشتن دندان پر شده دندان ديگر را بكشد بايد با آب جارى دهان را پاک كند يا خير؟ و اگر بچه باشد و نشود اينكار را كرد يا بزرگسال باشد و نداند، حكم چيست؟
ج) اگر به گونهاى است كه جزو دندان طبيعى محسوب مىشود، حكم دندان طبيعى را دارد و آب کشيدن داخل دهان لازم نيست، و در مورد دندانى که کشيده شده همان قدر که عين نجاست از داخل دهان زايل شود، دهان پاک است؛ و در اين مورد فرقى بين بچه و بزرگسال و جهل به حکم نيست.
س: چگونه مىتوان عسل، شيره و مانند آن را که در آن نجاستى افتاده پاک نمود؟
ج) اگر مايع نباشد، فقط همان قسمت نجس را با مقدارى از اطرافش برداريد و بقيهاش پاک است و اگر مايع باشد، قابل تطهير نيست.
س: اگر يک قطره ادرار به بدن يا به لباس بچکد و آن را نجس کند به چه صورتى پاک مىشود؟
ج) با آب قليل پس از زوال عين نجاست با دو بار شستن پس از خروج غساله، پاک مىشود و با آب کر پس از زوال عين نجاست با يک بار شستن بطورى که آب به همه محل نجس برسد و از آنجا حرکت کند، پاک مىشود.
احکام تخلی
اجوبه الاستفتائات
س 89: عشایر بهخصوص در ایام کوچ کردن، آب کافی برای تطهیر در اختیار ندارند، آیا چوب و سنگریزه برای تطهیر مخرج بول کفایت میکند؟ آیا آنان میتوانند با این حال نماز بخوانند؟
ج: مخرج بول جز با آب پاک نمىشود. ولى نماز کسى که توانايى تطهير بدن خود با آب را ندارد، صحيح است.
س 90: حکم تطهیر مخرج بول و غائط با آب قلیل چیست؟
ج: براى طهارت مخرج بول با آب قليل دو بار شستن بنا بر احتياط لازم است، و براى طهارت مخرج غائط شستن تا مقدارى که عين نجاست و آثار آن از بين برود، لازم است.
س 91: بر حسب عادت، نمازگزار باید بعد از بول کردن استبراء نماید. در عورت من زخمی وجود دارد که هنگام استبراء بر اثر فشار از آن خون جاری شده و با آبی که برای تطهیر استفاده میکنم مخلوط میشود و باعث نجاست بدن و لباسم میگردد. اگر استبراء نکنم احتمال دارد زخم زودتر بهبود یابد ولی با استبراء و فشاری که بر آن وارد میشود زخم باقی خواهد ماند و خوب شدن آن سه ماه طول خواهد کشید. خواهش میکنم بیان فرمایید که عمل استبراء را انجام بدهم یا خیر؟
ج: استبراء واجب نيست. و اگر موجب ضرر شود جايز هم نخواهد بود. البته اگر استبراء نشود و بعد از بول کردن رطوبت مشتبه خارج شود، حکم بول را دارد.
س 92: گاهی بدون اختیار از انسان بعد از بول و استبراء رطوبتی خارج میشود که شبیه بول است. آیا این رطوبت نجس است یا پاک؟ اگر انسان بعد از مدتی بهطور اتفاقی متوجه این مسأله شود، نمازهای گذشتهاش چه حکمی دارد؟ آیا از حالا به بعد بر او واجب است در مورد خروج این رطوبت غیر اختیاری بررسی نماید؟
ج: اگر بعد از استبراء رطوبتى خارج شود که بول بودن آن مشکوک باشد، حکم بول را ندارد و محکوم به طهارت است، و بررسى و جستجو در اينباره لازم نيست.
س 93: لطف بفرمایید در صورت امکان راجع به اقسام رطوبتی که گاهی از انسان خارج میشود، توضیح دهید.
ج: رطوبتى که گاهى بعد از خروج منى از انسان خارج مىشود، وذى نام دارد، و رطوبتى که بعضى از اوقات بعد از بول خارج مىشود، ودى ناميده مىشود، و رطوبتى که بعد از ملاعبه زن و مرد با يکديگر خارج مىشود، مذى نام دارد. همه اين رطوبتها پاک است و باعث نقض طهارت نمىشود.
س 94: اگر کاسه توالتها در جهت مخالف سمتی که اعتقاد دارند قبله است، نصب شود و بعد از مدتی متوجه شویم که جهت کاسه با جهت قبله 20 تا 22 درجه تفاوت دارد. آیا تغییر جهت کاسه توالت واجب است یا خیر؟
ج: انحراف از قبله به مقدارى که انحراف از سمت قبله بر آن صدق کند، کافى است و اشکال ندارد.
س 95: بر اثر بیماری در مجاری ادرار، بعد از بول و استبراء، ادرارم قطع نمیشود و رطوبت میبینم. برای معالجه به پزشک مراجعه نموده و به دستورات او عمل کردم ولی بیماریام معالجه نشد. وظیفه شرعی من چیست؟
ج: بعد از استبراء، به شک در خروج بول اعتنا نمىشود، و اگر يقين داريد که بول بهصورت قطره قطره از شما خارج مىشود، بايد به وظيفه مسلوس که در رساله عمليه امام خمينى(قدّسسرّه) ذکر شده، عمل نماييد و تکليفى زائد بر آن نداريد.
س 96: کیفیت استبراء قبل از تطهیر مخرج غایط چگونه است؟
ج: تفاوتى بين استبراء قبل از تطهير مخرج غائط و بعد از تطهير آن، از نظر کيفيت وجود ندارد.
س 97: استخدام در بعضی از شرکتها و مؤسسات مستلزم معاینات پزشکی است که گاهی مشتمل بر کشف عورت است. آیا این عمل در صورت نیاز جایز است؟
ج: کشف عورت در برابر شخص دیگر، هرچند لازمه استخدام باشد جایز نیست، مگر در مواردی که پزشک احتمال دهد فرد مراجعه کننده دچار بیماری خاصی است که استخدام وی با داشتن این بیماری ممنوع است و راهی برای احراز عدم ابتلا به این بیماری جز با معاینه مستقیم وجود نداشته باشد که فقط در این صورت جایز است.
س 98: در هنگام تخلّی، مخرج بول با چند مرتبه شستن پاک میشود؟
ج: محل دفع بول بنا بر احتياط واجب با دو مرتبه شستن با آب قليل پاک مىشود.
س 99: مخرج مدفوع را چگونه میتوان تطهیر کرد؟
ج: مخرج مدفوع را به دوگونه مىتوان تطهير کرد: اول آنکه با آب بشويد تا نجاست زائل شود و پس از آن آب کشيدن لازم نيست. دوم آنکه با سه قطعه سنگ يا پارچه پاک و امثال آن، نجاست را پاک نمايد و اگر با سه قطعه، نجاست زائل نشد با قطعات ديگرى آن را کاملاً پاک کند، و به جاى سه قطعه مىتواند از سه جاى يک قطعه سنگ يا پارچه استفاده کند.
احکام تخلی
استفتائات جدید
س: رعايت جهت قبله در دستشويى قطار با توجه به تغيير مسير آن مشكل است لطفاً حكم مسأله مذكور را بفرماييد و آيا بر مكلّف واجب است كه جهت قبله را در آن مكان پيدا كند و بعد اقدام به رفع حاجت نمايد؟
ج) اگر جهت قبله را ندانيد، اشکال ندارد و تحقيق لازم نيست.
شرایط وضو
استفتائات جدید
س: بعد از کار دستم را تميز کرده و در آن مانعى نديدم بعد از مدتى فهميدم مانعى بر روى دست من بوده و من با آن نماز مىخواندم تکليف چيست؟
ج) اگر احتمال مىدهيد آن مانع بعد از وضو گرفتن واقع شده است، وضوهاى گذشته صحيح است ولى اگر بدانيد مانع حين وضو بوده است، وضو و نمازى که با آن خواندهايد، باطل بوده است.
س: اگر در هنگام وضو گرفتن، ساعت را از دستمان خارج نكنيم ولى آن را چند بار بچرخانيم تا آب به سطح پوست برسد، براى وضو اشكالى دارد؟
ج) اگر آب به پوست مىرسد و از بالا به پايين شسته مىشود اشكال ندارد.
س: اکليلهايى بر روى ناخنهاى پايم بود که در هنگام غسل واجب هر کار کردم نرفت و با همان اکليلها غسل کردم اکنون که اين اکليلها رفته است آيا بايد دوباره غسل خود را انجام دهم؟
ج) اگر در وقت غسل ازاله آن غير ممکن يا حرجى بوده، در صورتى که روى آن دست تر کشيده باشيد غسل شما جبيرهاى محسوب شده و صحيح است.
س: آيا در وضو در حالى که بر روى دست آب مىريزيم مىتوان با همان دست شير آب را بست؟
ج) قبل از تکميل شستن دست چپ اشکال ندارد ولى پس از آنکه وضو کامل شد و از شستن دست چپ فارغ شد اگر دست را به چيز مرطوب (مثل شير آب) بگذارد و آب خارج وضو با آب وضو مخلوط شود، مسح سر و پا با آب خارج وضو و يا با آب مختلط صحيح نيست.
س: شخصى وضو گرفته و در نماز متوجه مىشود اكليل بر صورتش مىباشد حكم نمازش چيست؟ و اگر بعد از نماز متوجه شود حكم نماز چيست؟ چون قبلش آرايش كرده بوده؟
ج) اگر يقين دارد که مانع، هنگام وضو بوده است فرقى بين قبل از نماز و بعد از نماز نيست و در هر صورت بايد مانع را برطرف کرده و مجدداً وضو بگيرد و نماز خوانده شده را هم اعاده کند.
س: وضو گرفتن از آبهاى خنك مسجدالحرام و اطراف آن- كه براى آشاميدن اختصاص دادهاند اعم از كلمنها و شيرها- چه حكمى دارد؟
ج) صحّت وضو با شك در اباحه آب براى وضو محل اشكال بلکه منع است.
س: آيا مسح بر موى مصنوعى جايز است؟
ج) اگر موى کاشته شده قابل برداشتن نبوده و يا ازاله آن مستلزم حرج و مشقّت باشد و با وجود موها، امکان مسح بر پوست سر نباشد، مسح روى همان موها کافى است.
س: آيا آثار باقيمانده از صابون بر روى دست مانع وضو و غسل است؟
ج) مجرّد وجود اثر صابون كه بعد از خشك شدن اعضا ظاهر مىشود، ضررى به وضو يا غسل نمىرساند، مگر اين كه داراى جرمى باشد كه مانع از رسيدن آب به پوست مىشود.
س: آيا در باران مىشود وضو گرفت؟
ج) مانع ندارد مشروط بر اينکه قطرات بارانى که به اعضاى وضو مىرسد، با آن قصد وضو نمايد و هنگام مسح، باران به کف دستها اصابت نکند.
س: آيا مىتوان عمداً کارى کرد که وظيفه، وضو و غسل جبيره شود مانند کاشت ناخن يا جراحى بينى که صرفاً به خاطر زيبايى انجام مىگيرد و ضرورتى ندارد؟ اگر جايز نيست، افرادى که داراى شغلهايى هستند که سبب ايجاد مانع مىشود و برطرف کردن آن برايشان مشقت دارد آيا در صورت امکان تغيير شغل، وظيفه دارند که آن را تغيير دهند؟ (مانند نقاشها که گاهى پشت بدنشان هم رنگى مىشود و بايد کسى اين مانع را برايشان برطرف کند و يا رنگ بگونهاى است که به راحتى برطرف نمىشود.)
ج) ايجاد مانعى كه موجب تبدّل وظيفه وضو و غسل به وضو و غسل جبيرهاى مىشود، چنانچه در غير وقت نماز باشد، مانع ندارد ولى در وقت نماز بايد وضو يا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به ايجاد مانع نمايد، و افراد مشتغل به كارهايى كه موجب ايجاد مانع مىشود (مانند نقاشى، يا گچكارى و امثال آن) چنانچه نتوانند در وقت وضو يا غسل آن مانع را برطرف كنند شستن روى همان مانع كفايت
س: اگر شخص وضو گيرنده در اثر عدم آگاهى هنگام شستن دستها و صورت به قصد وضو، اقدام به باز و بسته كردن شير آب نمايد؛ آنهم در موقعى كه رطوبت (خيسى) روى شير آب در مسح او تداخل نمايد وضوى او باطل است. حكم نمازهايى که با اين حالت خوانده شده چيست؟
ج) در حال حاضر تا يقين به بطلان وضو و نماز ندارد، محكوم به صحّت است و تكليفى ندارد.
س: آيا وجود جرم در زير ناخنها و يا بلندى ناخنها باعث بطلان وضو خواهد شد؟ ضمناً حكم نمازهاى خوانده شده چيست؟
ج) امور مذكور موجب بطلان وضو و نماز نيست.
کیفیت وضو
استفتائات جدید
س. مقدم کردن مسح پای چپ بر مسح پای راست چه حکمی دارد؟
ج. جایز نیست.
س. اگر در بین وضو، از نیت ادامهی وضو منصرف شویم آیا میتوانیم بدون به هم خوردن موالات، وضو را ادامه دهیم و اگر بعضی از اعمال وضو را به حالت تردید در نیت انجام دهیم حکم چیست؟
ج. اگر قبل از آن که موالات به هم بخورد به نیّت اول خود برگردد و بقیه اعمال را به آنچه که با نیّت آورده بود، ضمیمه کند وضو صحیح است.
س. وضو گرفتن در شرایطی که شخص دیگری آب را بریزد و ما وضو بگیریم چه حکمی دارد؟
ج. اگر دیگری صرفاً آب را بریزد و شخص خودش شستن را انجام می دهد اشکال ندارد.
س. در مسح سر و پا، آیا مسح با سر انگشت کافی است یا میبایست با کف دست مسح نمود؟
ج. مسح با رطوبت باقیمانده در کف دست انجام می شود و فرقی بین سر انگشت و سایر کف دست نیست.
س: در هنگام وضو ريختن آب غير وضو بر روى دست چه حکمى دارد؟
ج) مانع ندارد، و مىتواند به قصد وضو با آن آب، موضع را بشويد. آنچه اشکال دارد اين است که با آب غير وضو مسح کشيده شود.
س: يک پاى من قطع شده است و گاهى درون پاى مصنوعي، پايم زخم ميشود و مقدار گسترش آن بيشتر از حد مجاز شرعى مى شود، آيا براى نماز و حج، حکم زخم بسته را دارد و مى توانم بدون اعتنا به آن اعمالم را بجا آورم يا بايد پاى مصنوعى ام را درآورده و پايم را آب کشيده و بدون پاى مصنوعى اعمال حج يا نمازم را بجا آورم، در صورتى که بدون پاى مصنوعى دچار مشکل و مشقت مى گردم، تکليف ما چيست؟
ج) اگر به گونهاى است که آب کشيدن براى بيشتر مردم يا براى خصوص شما سخت است، نسبت به تطهير آن تکليف و وظيفهاى نداريد در غير اين صورت بايد تطهير کنيد، و لازم نيست پاى مصنوعى را از خود جدا کنيد.
س: در خصوص وضو گرفتن براى بانوان بفرمائيد آيا براى ريختن آب بر روى دست بانوان بايد از جلوى آرنج بريزند و مردان از پشت آرنج چنانچه اين موضوع رعايت نشود و زنان هم مانند مردان از پشت دست آب بريزند حکم چيست؟
ج) عمل مذکور براى زنان و مردان استحباب دارد، و اگر رعايت نشود وضو صحيح است.
س: آيا براى مسح پا، مسح بر انگشت شست کافيست؟
ج) اگر از سر انگشت شست تا مفصل ساق پا کشيده شود کافى است.
س: ظاهراً بر حسب فتواى جنابعالى مسح پا بايد تا مفصل کشيده شود. لطفاً توضيح فرماييد اگر شخصى مسح پا را تا روى برآمدگى مىکشيده است، آيا بايد نمازهايى را که با اين نوع وضو گرفتن خوانده است قضا نمايد؟ آيا اين شخص به تکليف خود عمل نکرده است؟
ج) نسبت به گذشته محکوم به صحّت است و از اين به بعد، تا مفصل، مسح نمايد.
س: آيا چند بار کشيدن مسح باعث بطلان وضو مىشود؟
ج) اگر پس از خشک کردن موضع مسح باشد و به حدّ وسواس هم نرسد اشکال ندارد.
س: من فکر مىکردم که شستن دستها تا مچ کفايت مىکند چون مچ دست هنگام وضو خود به خود شسته مىشود. نمازهايى که به اين ترتيب خواندهام چه حکمى دارد؟
ج) هر نمازى را که يقين داريد با وضوى ناقص خواندهايد (يعنى تا مچ دست را بيشتر نشستهايد)، بايد آن نمازها را قضا کنيد.
س: آيا رساندن آب به زير ناخن در وضو واجب است؟
ج) اگر بيشتر از حدّ معمول بلند نباشد، لازم نيست.
س: آيا بايد براى مسح پا حتماً انگشت شست مسح شود يا هر کدام از انگشتها کافى است؟
ج) در مسح پا، انگشت شست تعيّن ندارد و مسح بر هر يك از انگشتها تا اوّل ساق پا كافى است.
س: در صورتى كه هنگام شستن عضوى مانند دست آب از خارج روى آن بريزد (يا از شير آب و يا از عضو شسته شده) وضو چه حكمى دارد؟ آيا حكم مقدار كم و مقدار زياد آب ريخته شده از خارج فرق دارد؟
ج) در بين شستنها اشکال ندارد ولى پس از تکميل شستن دست چپ نبايد به کف دستها آب خارج بريزد که ممکن است موجب اشکال در مسحها شود.
س: آيا با لاک روى ناخن پا مىتوان وضو گرفت؟ به شرط آنكه يكى از ناخنها لاك نداشته باشد.
ج) در فرض سؤال مانع ندارد.
س: اگر موى سر خيس باشد و وقت تنگ باشد به صورتى كه وقت نباشد موى سر را خشك كرد و با همان حالت مسح سر را بكشيم آيا وضو صحيح مىباشد؟
ج) اگر سر طورى خيس باشد که رطوبت دست بر آن اثر نمىکند نبايد به آن وضو اکتفا کند و بايد تيمم هم بکند.
س: آيا کمک گرفتن از ديگرى براى وضو گرفتن، مثلاً نگهداشتن شيلنگ آب، اشکال دارد؟
ج) مانع ندارد هر چند کراهت دارد.
س: اگر هنگام وضو گرفتن دستمان به دمپايى يا شير آب برخورد كند آيا با همين دست مىتوان مسح كرد يا بايد از اول وضو را تكرار كرد اگر آرى نمازهايى را كه بدين صورت خواندهام بايد قضا كنم؟
ج) در فرض مرقوم وضو اشكالى ندارد بلى اگر مسح سر يا پا با رطوبت شير آب يا جاى ديگر باشد، وضو صحيح نيست
احکام وضو
اجوبه الاستفتائات
س 100: به نیت طهارت برای نماز مغرب وضو گرفتم، آیا برای من با این وضو مسّ قرآن کریم و خواندن نماز عشا جایز است؟
ج: بعد از آنکه وضو بهطور صحيح محقّق شد، تا زمانى که باطل نشده است، انجام هر عمل مشروط به طهارت، با آن جايز است.
س 101: کسی که در جلوی سرش موی مصنوعی گذاشته است و در صورت نگذاشتن آن به مشقت میافتد، آیا مسح بر موی مصنوعی برای او جایز است؟
ج: موى مصنوعى اگر به نحو کلاه گيس باشد، واجب است براى مسح آن را بردارد، ولى اگر موى مصنوعى بر پوست سرکاشته شده باشد و برداشتن آن از جلوى سر باعث عسر و حرجى شود که عادتاً قابل تحمل نيست، مسح بر روى آن مجزى است.
س 102: شخصی گفته است که هنگام وضو فقط باید دو مشت آب بر صورت ریخته شود، و اگر بار سوم آب ریخته شود وضو باطل خواهد بود. آیا این سخن صحیح است؟
ج: شستن اعضاء در وضو، بار اوّل واجب و بار دوّم جايز و بيش از آن مشروع نيست لکن ملاک براى تعيين هر بار، قصد انسان است، پس اگر به قصد بار اوّل چند مرتبه آب بريزد اشکال ندارد.
س 103: آیا در وضوی ارتماسی جایز است که چند بار دست و صورت را داخل آب کنیم یا این که فقط دوبار جایز است؟
ج: فقط دو بار مىتوان دست و صورت را وضوى ارتماسى داد بار اوّل واجب، و بار دوّم جايز است و بيش از آن، مشروع نيست. ولى در وضوى ارتماسى در مورد دستها بايد قصد شستن وضوئى آنها هنگام خارج کردن آنها از آب باشد، تا بتوان از اين طريق مسح را با آب وضو انجام داد.
س 104: آیا چربیهایی که بهطور طبیعی در مو و صورت به وجود میآیند، مانع محسوب میشوند؟
ج: مانع محسوب نمىشود، مگر آنکه به حدّى باشد که مانع از رسيدن آب به پوست و مو گردد.
س 105: مدت زمانی مسح پاهایم را از سر انگشتان انجام نمیدادم، بلکه فقط روی پا و مقداری از انگشتان را مسح میکردم؛ آیا این مسح صحیح بوده است؟ و در صورت عدم صحّت، نمازهایی را که خواندهام باید قضا کنم؟
ج: اگر مسح پا شامل سر انگشتان پا نباشد، وضو باطل و قضاى نمازهاى خوانده شده، واجب است. ولى اگر انسان شک داشته باشد که آيا هنگام مسح، از سر انگشتان پا مسح مىکرده است يا نه؟ در صورتى که مسأله را مىدانسته و احتمال مىدهد که از سر انگشتان مسح کرده باشد وضو و نمازهاى خوانده شده محکوم به صحّت هستند.
س 106: بر آمدگی روی پا که هنگام مسح، دست باید تا آنجا کشیده شود، کدام است؟
ج: بايد مسح پا را تا مفصل بکشند.
س 107: وضو در مساجد و مراکز و ادارات دولتی که دولت در سایر کشورهای اسلامی بنا میکند، چه حکمی دارد؟
ج: جايز است و مانع شرعى ندارد.
س 108: چشمهای است که سرچشمه آن در زمین ملکی شخصی قرار دارد. اگر بخواهیم آب آن را به وسیله لوله به منطقهای که چند کیلومتر با آن فاصله دارد، انتقال دهیم، باید لوله از زمینهای ملکی این شخص و افراد دیگر عبور نماید، آیا در صورت عدم رضایت مالکین زمینها، استفاده از آب چشمه برای وضو و غسل و سایر تطهیرات جایز است؟
ج: اگر چشمه، در کنار و خارج از ملک غير، خود به خود جوشيده و قبل از جريان آن بر زمين، وارد لوله شده و به منطقه منظور هدايت شود در صورتى که استفاده از آب عرفاً تصرّف در ملک غير محسوب نشود، اشکال ندارد.
س 109: سازمان آب، نصب پمپ فشار و استفاده از آن را ممنوع اعلام کرده است، ولی در برخی از محلّهها فشار آب ضعیف است و ساکنان آن مجبورند که برای استفاده از آب در طبقات بالای ساختمانها از پمپ فشار استفاده کنند، با توجه به این مسأله به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید؟
الف: آيا نصب پمپ فشار آب جهت استفاده از آب بيشتر از نظر شرعى جايز است؟
ب: در صورت عدم جواز استفاده از پمپ فشار آب، وضو و غسل با آبى که به وسيله پمپ جذب مىشود چه حکمى دارد؟
ج: در فرض سؤال، نصب و استفاده از پمپ فشار جايز نيست، و وضو و غسل با آبى که به وسيله پمپ به دست مىآيد، محل اشکال است.
س 110: نظر جنابعالی درباره وضو گرفتن قبل از داخل شد وقت نماز چیست؟ در پاسخ به یکی از استفتائات فرمودهاید که با وضویی که نزدیک اول وقت نماز گرفته میشود، میتوان نماز خواند. منظور شما از نزدیک اول وقت نماز، چه مقدار است؟
ج: ملاک صدق عرفى نزديکى وقت نماز است، و اگر در آن وقت براى نماز وضو گرفته شود، اشکال ندارد.
س 111: آیا شخصی که وضو میگیرد، مستحب است هنگام مسح قسمت پائین انگشتان پا یعنی جایی را که موقع راه رفتن با زمین تماس پیدا میکند، مسح نماید؟
ج: محل مسح پا عبارت است از روى پا از سر يکى از انگشتان تا مفصل ساق، و استحباب مسح پائين انگشتان پا ثابت نشده است.
س 112: اگر شخص وضو گیرنده، هنگام شستن دستها و صورت به قصد وضو اقدام به باز و بسته کردن شیر آب نماید، این کار او چه حکمی دارد؟
ج: اشکال ندارد و به صحّت وضو لطمهاى نمىزند. ولى اگر بعد از فراغت از شستن دست چپ و قبل از مسح با آن، دستش را روى شيرى که خيس است بگذارد و آب وضوى دست با آب خارج از وضو مخلوط شود، صحّت مسح با رطوبتى که مختلط از آب وضو و آب خارج است، محل اشکال مىباشد.
س 113: آیا برای مسح میتوان از غیر آب وضو استفاده کرد؟ و همچنین آیا مسح سر حتماً باید با دست راست و از بالا به پایین باشد؟
ج: مسح سر و پاها بايد با رطوبتى که از آب وضو در دستها مانده، کشيده شود و اگر رطوبتى باقى نمانده بايد از ريش يا ابرو رطوبت گرفته و مسح نمايد و احتياط آن است که مسح سر با دست راست باشد، ولى کشيدن مسح از بالا به پايين لازم نيست.
س 114: بعضی از زنها ادعا میکنند که وجود رنگ روی ناخن مانع وضو نیست و مسح روی جوراب نازک هم جایز است. نظر شریف جنابعالی در اینباره چیست؟
ج: در صورتى که رنگ داراى جرم باشد، مانع از رسيدن آب به ناخن مىباشد و وضو باطل است و مسح بر جوراب هر قدر هم نازک باشد، صحيح نيست.
س 115: آیا مجروحان جنگی که قطع نخاع شدهاند و قدرت نگهداری بول را ندارند، جایز است در نماز جمعه شرکت کرده و به خطبهها گوش دهند و با عمل به وظیفه شخص مسلوس، نماز جمعه و عصر را بخوانند؟
ج: شرکت آنان در نماز جمعه اشکال ندارد، ولى با توجه به اينکه بر آنان واجب است که بعد از وضو گرفتن بدون فاصله زمانى، شروع به خواندن نماز کنند، بنا بر اين وضوى قبل از خطبههاى نماز جمعه در صورتى براى خواندن نماز جمعه کافى است که بعد از وضو حدثى از آنان سر نزند.
س 116: شخصی که قادر بر وضو گرفتن نیست، فرد دیگری را برای انجام وضو به نیابت میگیرد و خودش نیت نموده و با دست خود مسح میکند و اگر قادر بر مسح نباشد نایب دست او را گرفته و با آن مسح مینماید. اگر از این کار هم عاجز باشد، نائب از دست او رطوبت گرفته و مسح میکند. حال، اگر این شخص دست نداشته باشد، چه حکمی دارد؟
ج: اگر اين شخص کف دست نداشته باشد، براى مسح، رطوبت از ساعد او گرفته مىشود، و اگر ساعد هم نداشته باشد، رطوبت از ريش يا ابروى او گرفته شده و سر و پا با آن مسح مىشوند.
س 117: در نزدیکی محل برگزاری نماز جمعه مکانی برای وضو گرفتن وجود دارد که تابع مسجد جامع است و پول آب آن از غیر بودجه مسجد پرداخت میشود. آیا شرکت کنندگان در نماز جمعه جایز است که از آن آب استفاده کنند؟
ج: چون آب آن براى وضو گرفتن همه نمازگزاران بهطور مطلق قرارداده شده است، استفاده از آن اشکال ندارد.
س 118: آیا وضویی که قبل از نماز ظهر و عصر گرفته شده، برای خواندن نماز مغرب و عشا هم با علم به این که در این مدت هیچیک از مبطلات وضو از وی سرنزده است، کافی است؟ یا آنکه هر نمازی نیت و وضوی جداگانهای دارد؟
ج: براى هر نمازى وضوى جداگانه لازم نيست. با يک وضو تا زمانى که باطل نشده، مىتواند هر مقدار نماز که مىخواهد بخواند.
س 119: آیا وضو گرفتن به نیت نماز واجب قبل از داخل شدن به وقت آن جایز است؟
ج: وضو گرفتن براى خواندن نماز واجب، اگر نزديک داخل شدن به وقت آن باشد، اشکال ندارد.
س 120: به علت فلج شدن هر دو پایم به کمک کفش طبی و عصای چوبی راه میروم، و چون به هیچ وجه بیرون آوردن کفش هنگام وضو برایم امکان ندارد، امیدوارم وظیفه شرعی مرا در رابطه با مسح هر دو پا بیان فرمایید.
ج: اگر بيرون آوردن کفش براى مسح پاها براى شما خيلى سخت و دشوار است، مسح بر روى کفش کافى و مجزى است.
س 121: اگر بعد از رسیدن به مکانی تا چند فرسخی آن به جستجوی آب بپردازیم و آب آلوده و کثیفی را بیابیم، در این حالت تیمم برای ما واجب است یا وضو گرفتن با آن آب؟
ج: اگر آن آب پاک و مطلق باشد و استعمال آن ضررى نداشته باشد و خوف ضرر هم در بين نباشد، وضو واجب است و نوبت به تيمم نمىرسد.
س 122: آیا وضو به خودی خود مستحب است؟ و آیا میتوان قبل از داخل شدن به وقت نماز به قصد قربت وضو گرفت و با همان وضو نماز خواند؟
ج: وضو به قصد طهارت از نظر شرعى مستحب و مطلوب است و خواندن نماز با وضوى مستحب جايز است.
س 123: کسی که همیشه در وضویش شک میکند، چگونه میتواند به مسجد برود و نماز بخواند و به قرائت قرآن کریم و زیارت معصومین(علیهمالسلام) بپردازد؟
ج: شک در بقاى طهارت بعد از وضو اعتبار ندارد، و تا يقين به نقض وضو پيدا نکرده است مىتواند با آن نماز بخواند و قرآن قرائت کند و به زيارت برود.
س 124: آیا در صحّت وضو شرط است که آب بر همه قسمتهای دست جریان پیدا کند یا آنکه کشیدن دست تر بر آن کافی است؟
ج: صدق شستن منوط به رساندن آب به تمام عضو است هرچند به وسيله دست کشيدن باشد. ولى مسح اعضاء با دست مرطوب به تنهايى کافى نيست.
س 125: آیا در مسح سر، مرطوب شدن مو کافی است یا این که رطوبت باید به پوست سر هم برسد؟
ج: مسح سر را مىتواند بر روى پوست و يا موى قسمت جلوى سر بکشد، ولى اگر موى جاهاى ديگر سر در قسمت جلو جمع شده باشد يا موى جلوى سر به قدرى بلند باشد که بر روى صورت يا شانهها ريخته شده است، مسح بر آن کافى نيست و بايد فرق سر را باز کرده پوست يا بن موها را مسح کند.
س 126: کسی که از موی مصنوعی استفاده میکند مسح سر را چگونه انجام دهد؟ و وظیفه او راجع به غسل چیست؟
ج: اگر موى کاشته شده، قابل برداشتن نبوده و يا ازاله آن مستلزم ضرر و مشقت باشد و با وجود موها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست سر نباشد، مسح بر روى همين موها کافى است، و غسل نيز همين حکم را دارد.
س 127: ایجاد فاصله زمانی در شستن اعضاء هنگام وضو یا غسل، چه حکمی دارد؟
ج: فاصله زمانى (عدم موالات) در غسل اشکال ندارد. ولى در وضو اگر فاصله به مقدارى باشد که اعضاى قبلى خشک شوند، وضو باطل است.
س 128: وضو و نماز کسی که پیدرپی از او باد به مقدار کم خارج میشود، چه حکمی دارد؟
ج: اگر نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجديد وضو در اثناء نماز هم براى او خيلى دشوار باشد، مىتواند با هر وضويى يک نماز بخواند، يعنى براى هر نماز به يک وضو اکتفا کند، هرچند وضوى او در بين نماز باطل شود.
س 129: بعضی از افرادی که در مجتمعهای مسکونی زندگی میکنند، از پرداخت هزینه خدماتی که از آنها استفاده میکنند از قبیل هزینه آب سرد و گرم، تهویه، نگهبانی و مانند آنها، خودداری میکنند. آیا روزه و نماز و سایر عبادات این افراد که بار مالی این خدمات را بدون رضایت همسایگان به دوش آنان میاندازند، از نظر شرعی باطل است؟
ج: هر يک از مشترکين از نظر شرعى به مقدارى که از امکانات مشترک استفاده مىکند، نسبت به هزينه خدمات مديون است، و اگر از پرداخت پول آب، امتناع کند، وضو و غسل او محل اشکال و بلکه باطل است.
س 130: شخصی غسل جنابت نموده و بعد از گذشت سه تا چهار ساعت میخواهد نماز بخواند، ولی نمیداند غسلش باطل شده است یا خیر؟ اگر احتیاطاً وضو بگیرد، اشکال دارد یا خیر؟
ج: در فرض مذکور وضو واجب نيست، ولى احتياط هم مانعى ندارد.
س 131: آیا کودک نابالغ، محدث به حدث اصغر میشود؟ آیا میتوان قرآن را در دسترس او قرارداد تا آن را مسّ کند؟
ج: بله، با عارض شدن مبطلات وضو، کودک نابالغ هم محدث مىشود، ولى مس کتابت قرآن بر او حرام نيست و بر مکلّف واجب نيست او را از دست زدن به نوشته قرآن باز دارد.
س 132: اگر عضوی از اعضای وضو بعد از شستن آن و قبل از اتمام وضو، نجس شود، چه حکمی دارد؟
ج: نجس شدن آن عضو، به صحّت وضو ضرر نمىرساند، ولى تطهير آن عضو براى پاک شدن از نجاست به خاطر نماز واجب است.
س 133: آیا بودن چند قطره آب بر روی پا هنگام مسح، برای وضو ضرر دارد؟
ج: واجب است که محل مسح از آن قطرات خشک شود تا هنگام مسح، رطوبت دست بر پا تأثير بگذارد نه بر عکس.
س 134: کسی که دست راست او از بالای مرفق قطع شده، آیا مسح پای راست از او ساقط است؟
ج: مسح پاى راست از او ساقط نمىشود، بلکه بايد با دست چپ بر آن مسح کند.
س 135: کسی که در اعضای وضوی او زخم یا شکستگی باشد، چه وظیفهای دارد؟
ج: اگر در اعضاى وضو زخم يا شکستگى است و روى آن باز باشد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد آن را بشويد و اگر شستن آن مضر است بايد اطراف آن را بشويد، و احتياط آن است که اگر کشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، دست تر بر آن بکشد.
س 136: کسی که محل مسح او زخم است، چه وظیفهای دارد؟
ج: اگر نمىتواند روى زخم محل مسح دست تر بکشد بايد به جاى وضو تيمم کند. ولى در صورتى که مىتواند پارچهاى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بکشد، احتياط آن است که علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحى بگيرد.
س 137: کسی که جاهل به بطلان وضویش است و بعد از وضو متوجه آن میشود، چه حکمی دارد؟
ج: اعاده وضو براى اعمال مشروط به طهارت، واجب است، و اگر با وضوى باطل نماز خوانده باشد، اعاده آن نيز واجب مىباشد.
س 138: کسی که در یکی از اعضای وضویش زخمی وجود دارد که حتی اگر جبیره هم بر روی آن قرار دهد دائما از آن خون میآید، چگونه باید وضو بگیرد؟
ج: واجب است جبيرهاى را بر روى زخم بگذارد که خون از آن بيرون نمىآيد، مثل نايلون.
س 139: آیا خشک کردن رطوبت بعد از وضو مکروه است؟ در مقابل، آیا خشک نکردن آن مستحب است؟
ج: اگر دستمال يا پارچه معيّنى را مخصوص اين کار قرار دهد، اشکال ندارد.
س 140: آیا رنگ مصنوعی که زنها از آن برای رنگ کردن موی سر و ابروی شان استفاده میکنند، مانع از صحّت وضو و غسل است؟
ج: اگر صرفاً رنگ باشد و داراى جرمى نباشد که مانع از رسيدن آب به مو شود، وضو و غسل صحيح است.
س 141: آیا جوهر از موانعی است که وجود آن بر روی دست باعث بطلان وضو میشود؟
ج: اگر جوهر داراى جرم بوده و مانع از رسيدن آب به پوست شود، وضو باطل است، و تشخيص اين موضوع بر عهده مکلّف مىباشد.
س 142: اگر رطوبت مسح سر به رطوبت صورت متصل شود، آیا وضو باطل میشود؟
ج: از آنجايى که مسح پاها بايد با رطوبتى که از آب وضو در کف دو دست باقى مانده صورت بگيرد، لذا بايد هنگام مسح سر، دست به قسمت بالاى پيشانى نرسد و با رطوبت صورت برخورد نکند تا اين که رطوبت دست که هنگام مسح پا به آن نياز دارد با رطوبت صورت مخلوط نشود.
س 143: شخصی که وضویش نسبت به وضوی متعارف بین مردم وقت بیشتری میگیرد، برای یقین پیدا کردن به شستن اعضای وضو چه کاری باید انجام دهد؟
ج: بايد از وسوسه اجتناب نمايد، و براى اين که شيطان از او نااميد شود، بايد به وسوسهها اعتنا نکند و کوشش کند که همانند ساير اشخاص به مقدارى که از نظر شرعى واجب است، اکتفا نمايد.
س 144: بعضی از قسمتهای بدنم خالکوبی شده است، گفته میشود که غسل و وضو و نمازم باطل هستند و نمازی از من پذیرفته نمیشود. امیدوارم مرا در اینباره راهنمایی فرمایید.
ج: اگر خالکوبى مجرد رنگ باشد و يا در زير پوست بوده و بر ظاهر پوست چيزى که مانع از رسيدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحيح است.
س 145: اگر بعد از خروج بول، انسان استبراء کرد و وضو گرفت و سپس رطوبتی که مردد بین بول و منی است از او خارج شد، چه حکمی دارد؟
ج: در فرض سؤال، براى تحصيل يقين به طهارت از حدث، واجب است که هم غسل کند و هم وضو بگيرد.
س 146: لطفاً تفاوت وضوی زن و مرد را بیان فرمایید.
ج: بين زن و مرد در افعال و کيفيت وضو فرقى نيست، جز اين که براى مردها مستحب است که هنگام شستن آرنج از قسمت بيرونى آن شروع کنند و زنها از قسمت داخلى آن.
احکام وضو
استفتائات جدید
س. کسی که قدرت بر مسح دو پا ندارد و خجالت میکشد برای مسح، از دیگران کمک بگیرد، آیا مسح از او ساقط است؟ و یا تیمم بدل از وضو هم لازم است؟
ج. اگر خجالت به حدّ حرج و مشقّت شدید نرسد، عذر محسوب نمی شود و باید برای مسح نایب بگیرد. و در غیر این صورت مسح پاها ساقط است و انجام تیمم نیز موافق احتیاط است.
س. بعد از وضو و قبل از نماز، چیزی در اعضاء وضو می بینم و در مانعیت آن چیز در اعضاء وضو شک می کنم، آیا با این وضو می توان نماز خواند؟
ج. اگر نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است، ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد. احکام وضو
س. میخواستم بدانم با لاک دائم (ژلیش) وضو باطل است یا خیر؟
ج. به طور کلی هر چیزی که جرمی دارد که مانع رسیدن آب به بدن و ناخن است، باید برطرف شود. و وضو و غسل با آن صحیح نیست و نتیجتاً نماز باطل است و نیز روزه اگر محدث به حدث اکبر بوده باطل است.
س: آيا با وضويى که براى نماز صبح گرفته شده مىتوان نماز ظهر را اقامه کرد؟
ج) وقتى وضوى صحيح گرفتيد (چه به قصد بجا آوردن نماز يا خواندن قرآن و دعا و يا به قصد طهارت)، تا وقتى که آن وضو باطل نشده است، مىتوانيد اعمالى را که نياز به وضو دارد انجام بدهيد اگر چه شک در باطل شدن آن داشته باشيد که در اين صورت مىتوانيد به شک اعتنا نکنيد و بگوييد وضويتان باقى است و باطل نشده است.
مبطلات وضو
استفتائات جدید
س: به دليل بيمارى و طبق دستورى كه شما به من داده بوديد در حين نماز چنانچه بادى از من خارج شود وضو مىگيرم. اما چنانچه بعد از اداى مقدارى از ذکر ركوع وضوى من باطل شود تکليفم چيست ؟
ج) در فرض مرقوم، اگر مىتوانيد در حال ركوع وضو بگيريد، وضو گرفته و پس از آن ذكر را اعاده كنيد و اگر وضو در حال ركوع امکان ندارد، از ركوع برخاسته و وضو بگيريد و به سجده برويد، در اين صورت نقصان ذكر ركوع مانعى ندارد.
س: شخصى هستم كه نمىتوانم وضو خود را تا پايان نماز حفظ كنم (به علت باد معده) البته اگر تا پايان وقت نماز چندين بار وضو بگيرم و نماز بخوانم معمولاً مىتوانم نمازم را با وضوى سالم بخوانم. اما اين كار مستلزم عسر و حرج زيادى است به طورى كه علاوه بر خودم اطرافيان هم از نماز خواندن من خسته مىشوند و در واقع سختترين كار برايم نماز خواندن است. نماز اول وقت را نمىتوانم درك كنم و از مسجد و نماز جماعت هم محروم هستم حتى در بين نماز هم تمام توجهم به وضويم است؛ در واقع هيچ لذّتى از نماز خواندن نمىبرم لطفاً بفرماييد تكليف من چيست؟ راهى وجود دارد كه بتوانم در نماز جماعت شركت كنم؟ بفرماييد نمازهاى قضاى خود را با اين وضعى كه دارم به چه شكلى بخوانم؟
ج) با فرض اينكه وضو گرفتن در بين نماز موجب عسر و حرج است براى هر نماز يك وضو بگيريد و فوراً مشغول نماز شويد و با رعايت اين شرط مىتوانيد هم در جماعت شركت كنيد و هم نماز قضا بخوانيد و چنانچه مرض شما قابل علاج باشد، بنابر احتياط واجب هر چند خرج داشته باشد، بايد معالجه نماييد.
س: به علت داشتن سرطان روده مقعدم را برداشتهاند و روده را از بغل شكم بيرون آوردهاند. بر روى شكمم كيسهاى چسبدار تعبيه مىكنم كه عمل دفع در داخل آن را انجام مىپذيرد. من هيچگونه كنترلى بر روده ندارم، حال تكليف من نسبت به موارد زير چگونه است:
س1: آيا با اين كيسه نجس مىتوانم نماز بخوانم و در مسجد حاضر گردم و نماز جماعت بخوانم؟
س2: در هنگام نماز به علت خم و راست شدن، روده بيشتر فعاليت داشته و مواد بيشترى از من دفع مىگردد، تكليفم چيست؟
س3: اگر در مسجد باشم و وضوخانه دور باشد و نتوانم تجديد وضو نمايم يا مورد سؤال واقع شوم تكليفم چيست؟
س4: آيا با اين كيسه مىتوانم در مكانهاى مقدس مثل حرم پيغمبر (صلى الله عليه وآله) يا خانه كعبه يا حرمهاى شريف امامان وارد شوم؟
س5: آيا با اين كيسه مىتوانم غسل نمايم يا بايد غسل ارتماسى نمايم؟
ج1) اشكال ندارد.
ج2) در فرض سؤال براى هر نماز يك وضو كافى است.
ج3) ولو با مراجعه به منزل بايد براى نماز دوم وضو بگيريد.
ج4) فى نفسه اشكال ندارد.
ج5) اگر برداشتن آن ممكن نباشد يا مشقت داشته باشد، بايد غسل ترتيبى نماييد و با دست مرطوب به نيت غسل روى مانع بكشيد و بنابر احتياط تيمم بنماييد.
جهت اطلاع بيشتر به توضيحالمسائل حضرت امام خمينى (قدس سره) از صفحه 39 تا 40 مراجعه نماييد.
س: وضو و نماز كسى كه پى در پى و به مقدار كم از او باد خارج مىشود چه حكمى دارد؟
ج) اگر نمىتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ كند و تجديد وضو در اثناء نماز هم براى او خيلى دشوار باشد، مىتواند با هر وضويى يك نماز بخواند، يعنى براى هر نماز به يك وضو اكتفا كند، هر چند وضوى او در بين نماز باطل شود.
مسائل متفرقه وضو
استفتائات جدید
س: اگر كسى ناخن مصنوعى بكارد، براى وضو و غسلش چه بايد بكند؟
ج) در صورت كاشت ناخن، براى وضو و غسل بايد مانع ـ ولو با صرف هزينه ممكن ـ برطرف گردد و چنانچه میداند امكان برطرفکردن آن نيست و يا رفع آن با مشقّت غير قابل تحمّل همراه بوده و يا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز بايد وضو يا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به اين كار كند و وضو و غسلهاى بعدى را بايد بهصورت جبيره انجام دهد(يعنى با دست مرطوب مانع را مسح نمايد)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روزهاي بعد ـ باشد و برطرف نكند، وضو و غسل جبيره باطل خواهد بود.
س: شخصى دست راستش را بر اثر شكستگى گچ گرفتهاند لذا نمىتواند پاى راست و سر خود را مسح كند آيا مىتواند سر خود را با دست چپ و پاى راست را هم با دست چپ مسح كند يا اين كه بايد نايب بگيرد؟
ج) اشکال ندارد با دست چپ مسح کند.
س: آيا مىشود با وضوى نماز صبح نماز ظهر را هم به جا آورد با توجه به اينكه نيت براى نماز صبح بوده است؟
ج) اگر وضو را باطل نکردهايد، اشکال ندارد.
س: اگر کسى احتمال بدهد يا يقين داشته باشد که در همراهى با يک گروه کوهنوردى، به جايى خواهد رسيد که آبى براى طهارت و وضو پيدا نخواهد کرد و وقت نماز هم مىگذرد، آيا مىتواند به اين برنامه کوهنوردى برود يا نبايد برود؟
ضمنا اين موضوع در اکثر برنامههاى کوهنوردى، وجود دارد.
ج) اگر قبل از وقت نماز عازم كوهنوردى شود، اشكال ندارد و چنانچه در وقت نماز آب براى وضو پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند، مانع ندارد.
س: وضويى كه به نيّت قرآن گرفته شده است، آيا با اين وضو مىشود قبل از خواندن قرآن، نماز خواند؟
ج) اشكال ندارد.
س: آيا شخص مسلوس و مبطون که براى نماز وضو يا تيمم گرفته، بعد از نماز تا زمانى که از او بول يا غائط خارج نشده مىتواند قرآن را مسح نمايد؟
ج) تا زمانى كه از او حدث سر نزده باشد، با همان تيمم، مسح قرآن كريم اشكال ندارد.
مس اسماء و آیات الهی
اجوبه الاستفتائات
س 147: مسّ ضمیرهایی که به ذات باری تعالی بر میگردند مثل ضمیر جمله «بسمه تعالی» چه حکمی دارد؟
ج: ضمیر حکم لفظ جلاله را ندارد
س 148: نوشتن اسم جلاله «اللّه» بهصورت «ا...» مرسوم شده است. کسانی که بدون وضو این کلمه را مسّ میکنند، چه حکمی دارند؟
ج: همزه و نقاط، حکم لفظ جلاله را ندارد، ومس آن بدون وضو، جايز است.
س 149: در جایی که من کار میکنم در مکاتبات خود کلمه «اللّه» را بهصورت «ا...» مینویسند.آیا نوشتن الف و سه نقطه بهجای لفظ جلاله «اللّه» از نظر شرعی صحیح است؟
ج: از نظر شرعى مانعى ندارد.
س 150: آیا جایز است به صرف احتمال مسّ لفظ جلاله «الله» توسط افراد بدون وضو، از نوشتن آن خودداری نموده و یا بصورت «ا...» نوشته شود؟
ج: مانعى ندارد.
س 151: نابینایان برای خواندن و نوشتن از خط برجستهای معروف به خط بریل که با لمس انگشتان خوانده میشود، استفاده میکنند.
آیا بر نابینایان واجب است که هنگام فراگیری قرآن کریم و مسّ اسماء طاهره که با خط برجسته بریل نوشته شده است، وضو داشته باشند یا خیر؟
ج: اگر نقاط برجسته علامت حروف هستند، حکم آن حروف را ندارند ولى اگر در نظر عرف آگاه بعنوان خط محسوب شوند در مس آنها رعايت احتياط لازم است.
س 152: مسّ اسمهایی از قبیل عبداللّه و حبیب اللّه بدون وضو چه حکمی دارد؟
ج: مسّ لفظ جلاله بدون وضو جايز نيست، اگر چه جزيى از يک اسم مرکب باشد.
س 153: آیا جایز است که زن حائض گردنبندی را به گردن بیندازد که نام مبارک پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر آن نقش شده است؟
ج: به گردن آويختن آن اشکال ندارد، ولى بنا بر احتياط واجب است که اسم مبارک پيامبر(صلى الله عليه وآله) با بدن تماس نداشته باشد.
س 154: آیا حرمت مسّ نوشتههای قرآن بدون وضو اختصاص به موردی دارد که در قرآن کریم باشد، یا شامل مواردی که نوشته قرآنی در کتاب دیگری یا تابلو یا دیوار و غیر آنها هم باشد، میگردد؟
ج: حرمت مسّ کلمات و آيات قرآنى بدون وضو اختصاص به قرآن کريم ندارد. بلکه شامل همه کلمات و آيات قرآنى مىشود، هرچند در کتاب ديگرى يا در روزنامه، مجله، تابلو، و غير آنها باشد.
س 155: خانوادهای به قصد خیر و برکت هنگام خوردن برنج از ظرفی استفاده میکنند که آیات قرآنی از جمله آیةالکرسی روی آن نوشته شده است. آیا این کار اشکال دارد؟
ج: اگر با وضو باشند و يا غذا را با قاشق از ظرف بر مىدارند، اشکال ندارد.
س 156: آیا کسانی که به وسیله دستگاه تحریر اسماء جلاله یا آیات قرآنی و یا نامهای معصومین(علیهمالسلام) را مینویسند، باید در حال نوشتن آنها با وضو باشند؟
ج: اين کار مشروط به طهارت نيست، ولى نوشتهها را نبايد بدون وضو مسّ کرد.
س 157: آیا مسّ آرم جمهوری اسلامی ایران بدون وضوء، حرام است؟
ج: اگر در نظر عرف، اسم جلاله محسوب و خوانده شود، مسّ آن بدون طهارت حرام است و در غير اين صورت اشکال ندارد، اگر چه احوط ترک مس آن بدون طهارت است.
س 158: آیا چاپ آرم جمهوری اسلامی ایران بر روی اوراق اداری و استفاده از آن در مکاتبات و غیر آن، چه حکمی دارد؟
ج: نوشتن و چاپ لفظ جلاله يا آرم جمهورى اسلامى ايران اشکال ندارد، و احوط اين است که احکام لفظ جلاله در آرم جمهورى اسلامى ايران هم رعايت شود.
س 159: استفاده از تمبرهای پستی که بر روی آنها آیات قرآنی چاپ شده است، و یا چاپ لفظ جلاله و اسماء خداوند(عزّ وجلّ) و آیات قرآنی و یا چاپ آرم مؤسساتی که مشتمل بر آیاتی از قرآن کریم است، در روزنامهها و مجلات و نشریاتی که همه روزه منتشر میشوند، چه حکمی دارد؟
ج: طبع و نشر آيات قرآنى و اسماء جلاله وامثال آن اشکال ندارد، ولى بر کسى که به دستش مىرسد، واجب است که احکام شرعى آنها را رعايت نمايد و از بىاحترامى و نجس کردن و مسّ بدون وضوى آنها خوددارى کند.
س 160: در بعضی از روزنامهها اسم جلاله یا آیات قرآنی نوشته میشود، آیا پیچاندن غذا با آنها، یا نشستن بر آنها و یا استفاده از آنها به جای سفره و یا انداختن آنها در زباله، با توجه به مشکل بودن استفاده از راههای دیگر، جایز است یا خیر؟
ج: استفاده از اين روزنامهها در مواردى که از نظر عرف، بىاحترامى شمرده شود جايز نيست و اگر بىاحترامى محسوب نشود اشکال ندارد.
س 161: آیا مسّ نقش کلمات روی انگشترها، جایز است؟
ج: اگر از کلماتى باشد که شرط جواز مسّ آن طهارت است، مسّ آن بدون طهارت جايز نيست.
س 162: انداختن چیزی که مشتمل بر نامهای خداوند است در نهرها و جویها چه حکمی دارد؟ آیا این عمل اهانت محسوب میشود؟
ج: اگر انداختن آنها در نهرها و جويبارها از نظر عرف اهانت محسوب نشود، اشکال ندارد.
س 163: آیا هنگام انداختن اوراق امتحانی تصحیح شده در زباله یا آتش زدن آنها، باید اطمینان حاصل شود که نامهای خداوند و اسامی معصومین(علیهمالسلام) در آنها نباشد؟ آیا دور انداختن اوراقی که در یکی از دو طرف آن چیزی نوشته نشده است، اسراف محسوب میشود یا خیر؟
ج: فحص و بررسى لازم نيست و هنگامى که وجود اسماء جلاله در ورقه احراز نشود، انداختن آن در زباله اشکال ندارد. اما اوراقى که امکان استفاده از آن در صنعت کارتن سازى و مانند آن وجود دارد و يا بر يک طرف آن نوشته شده است و طرف ديگر آن قابل استفاده براى نوشتن است، سوزاندن و دور انداختن آنها به علت وجود شبهه اسراف، خالى از اشکال نيست.
س 164: اسامی مبارکی که احترام آنها واجب و مسّ بدون وضوی آنها حرام است، کدامند؟
ج: مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات بارى تعالى بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهاى انبياء عظام و ائمه معصومين(عليهمالسلام) به نامهاى خداوند متعال، در حکم مذکور است.
س 165: راههای شرعی محو کردن اسماء مبارک و آیات قرآنی هنگام نیاز کدامند؟ سوزندان اوراقی که در آن اسم جلاله و آیات قرآنی نوشته شده است، هنگام ضرورت برای حفظ اسرار چه حکمی دارد؟
ج: دفن آنها در خاک و يا تبديل آنها به خمير به وسيله آب اشکال ندارد. ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بىاحترامى محسوب شود، جايز نيست، مگر در صورتى که اضطرار اقتضا کند و جدا کردن آيات قرآنى و نامهاى مبارک امکان نداشته باشد.
س 166: قطعه قطعه کردن اسماء مبارکة و آیات قرآنی به مقدار زیاد بهطوری که حتی دو حرف آنها به هم متصل نمانده، و غیر قابل خواندن شوند، چه حکمی دارد؟ آیا در محو کردن اسماء مبارکه و آیات قرآنی و ساقط شدن حکم آنها، تغییر صورت خطی آنها با حذف و اضافه کردن حروف، کافی است؟
ج: تقطيع به نحو مذکور اگر بىاحترامى محسوب شود جايز نيست و در غير اين صورت نيز اگر موجب محو نوشته لفظ جلاله و آيات قرآنى نشود، کافى نيست، همچنان که تغيير صورت خطى کلمات با اضافه يا کم کردن بعضى حروف نيز باعث زوال حکم شرعى حروفى که به قصد نوشتن لفظ جلاله به کار رفتهاند، نمىشود. بلى، زوال حکم بر اثر تغيير حروف به نحوى که ملحق به محو حروف گردد، بعيد نيست، هرچند احتياط، اجتناب از مسّ آن بدون وضو است.
مس اسماء و آیات الهی
استفتائات جدید
س: تايپ آيات قرآن يا اسامى معصومين و اسماءالله بدون وضو چه حکمى دارد به خصوص با توجه به اينکه روى دستگاه تايپ يا صفحه کليد کامپيوتر، حروف برجسته مىباشند؟
ج) اشكال ندارد.
س: آيا استفاده از نام ايليا براى فرزند به عنوان يکى از تلفظهاى اسم امام على (ع) که مىگويند نام انجيلى و توراتى اين امام بزرگوار مىباشد درست است؟
ج) اگر چه انتخاب چنين نامى جايز است ولى نام على موضوعيت دارد.
س: اگر بخواهيم كاغذى را پاره كنيم آيا لازم است كه نسبت به نبودن اسماء متبركه در داخل آن اطمينان حاصل كنيم؟
ج) لازم نيست.
س: يكى از مؤمنين در خارج از كشور اقدام به تأسيس شركت تجارى به نام «يا زهرا (سلام الله عليها)» نمودهاند، نظر به اينكه اين نام بر روى سربرگها، فاكتور فروش، كارت ويزيت، مهر شركت درج مىشود و در بلاد غيراسلامى و در دست افراد غيرمسلمان قرار گرفته، ممكن است دور ريخته شود. آيا تأسيس شركت با اين نام هتك حرمت و بىاحترامى تلقى مىشود يا بلااشكال است؟
ج) اگر هتك حرمت نباشد، اشكالى ندارد و تشخيص آن بر عهده عرف است
س1: استفاده از متن لاتين اسامى متبرکى که احترام آنها لازم است، براى شرکت يا مؤسسه چه حكمى دارد؟
س2: استفاده از نام اين مؤسسه به صورت فارسى و لاتين بر روى اجناس و كالاهايى كه يكبار مصرف مىباشد چه حكمى دارد؟
ج1) استفاده از عبارت و آرم مذكور، در مورد سؤال بهگونهاى كه بىاحترامى و هتك حرمت محسوب نشود، اشكال ندارد.
ج2) اگر دور ريخته مىشود و در نتيجه بىاحترامى و هتك محقق مىگردد، جايز نيست.
س: در مواردى مشاهده مىشود بعضى از صنوف مانند رستورانها و آشپزخانهها جهت انجام تبليغات خود در قالب نام و عنوان رستوران مبادرت به چاپ اسماء مقدس قرآن مانند «القرآن» و يا «ولى عصر (ع)» بر روى ظروفهاى يكبار مصرف و كيسهها و... مىنمايند. لذا با توجه به اين كه اين ظروف و كيسهها و... پس از مصرف در سطلهاى زباله انداخته مىشود و اينكه حرمت اينگونه اسماء و كلمات بايد ملاحظه شود، خواهشمند است تكليف شرعى و دينى صاحبان اين نوع صنفها و نيز مشتريان و مصرفكنندگان را در برخورد با فرض مذكور بيان فرماييد
ج) بايد بهگونهاى عمل شود كه موجب هتك حرمت اسماء مقدسه نشود.
س: مس پرده نمايش يا ديوار بدون وضو در هنگام نشان دادن آيات قرآن و يا اسماء جلاله و يا اسامى ائمه معصومين (عليهمالسلام) چه حكمى دارد؟
ج) اگر مسّ قرآن و اسم جلاله محسوب نمىشود، اشكال ندارد.
س: جهت مفروش نمودن مسجد حضرت على(ع) حدود 400 متر فرش خريدارى شده كه در حاشيه اين فرشها «وقف مسجد على(ع)» نوشته شده كه طبعاً مردم روى آن مىنشينند و پا مىگذارند استدعا داريم در اين رابطه نظر مبارك را مرقوم فرماييد.
ج) نشستن و پا گذاشتن روى قسمتى كه نام مبارك اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(عليه السلام) بر آن مرقوم شده است هتك محسوب مىشود و جايز نيست.
س: سكهاى ده تومانى مزين به نام مبارك حضرت ثامن الحجج (ع) از جبيم افتاده و وارد چاه دستشويى شد؛ استدعا دارم وظيفه مرا در اين شرايط كه دستشوئى ديگرى در منزل نداريم و تمكّن مالى چندان مساعدى هم براى پر کردن چاه فعلى و حفر چاه مجدّد وجود ندارد، بهطور مستوفى بيان نماييد تا از وسوسههاى شيطانى رهايى يابم.
ج) اگر يقين پيدا كرديد كه سكه از بين رفته ولو با مراجعه به اهل فن، وظيفهاى نداريد و الا بايد يا آنجا را تخليه نموده و يا از آن استفاده ننماييد.
س: چنانچه نستجير بالله تلفن همراه حاوى اطلاعات فوق به چاه توالت يا مخزن نجاسات بيفتد تكليف چيست؟
ج) اگر هتك محسوب نمىشود، تكليفى نداريد.
س: نظر مبارك خود را در خصوص امحاى اسماء جلاله با دستگاههاى خرد كن برقى جهت بهرهمندى ابلاغ فرماييد.
ج) در صورتى كه عرفاً هتك و حرمت نباشد، منعى ندارد.
س: عكس كعبه و حرم مطهر ائمه (عليهم السلام) را كه در كارت دعوتها استفاده مىشود را مىتوان دور انداخت؟
ج) اگر بىاحترامى محسوب شود، جايز نيست.
س. آیا حرمت مس آیات قرآنی شامل مثل زبان که عضو ظاهری بدن نیست هم میشود؟
ج. شامل اعضای باطنی هم میشود.
کیفیت غسل
استفتائات جدید
س: آيا مىشود وسط غسل آن را رها كرد و بعد از مدتى (مثلاً 4 ساعت) ادامه داد؟
ج) اشکال ندارد و تفاوتى ميان مقدار فاصله نيست.
س: اگر كسى براى غسل واجب پارچهاى را به آب بزند و با آن تمام بدنش را (به ترتيب غسل) بشويد كافى است يا خير؟ ضمناً اگر قبل از اتمام شستن عضوى در غسل عضو قبلى خشك شود اشكال دارد يا خير؟
ج) اگر صدق شستن کند، کافى است و خشک شدن عضو قبلى اشکال ندارد.
س: آيا در اثناء غسل مىتوان دوباره نيّت همان غسل را كرد و از نو شروع كنيم؟
ج) اگر غسل باطل نبوده است، مشروع نيست مگر بخواهد احتياط کند که در اين صورت مىتواند در ميان غسل دوباره اعضاى شسته شده را به نيّت غسل احتياطاً بشويد به شرط آن که منجر به وسواس نشود.
س: آيا در غسل مانند وضو بايد آب را از بالا به پايين ريخت؟
ج) لازم نيست.
س: در غسل کردن آيا بايد آب روى بدن جارى شود يا اين که میتوان دست را خيس کرده و با دست خيس غسل کرد؟ اگر جواب سؤال بالا مثبت است آيا بايد ترى دست بيش از اعضاى غسل باشد؟
ج) ملاک، صدق شستن بدن به قصد غسل است و جريان آب بر بدن شرط نيست و بايد طورى باشد که معلوم شود بدن بسبب آب غسل شسته شده است.
س: اگر شخصى در هنگام شستن طرف چپش در غسل ترتيبى شک کند که آيا مقدارى از طرف راستش را خوب شسته يا نه آيا بايد دوباره غسل کند؟
ج) در فرض سؤال، به شک اعتنا ننموده و غسل صحيح است.
س: در اثر کهولت سن يا بعضى عوارض جسمى، قسمتى از ظاهر بدن بوسيله قسمتى از پوست بدن پوشيده شده، آيا بايد براى غسل قسمتى که پوشيده شده را نيز بشويند يا جزء باطن محسوب مىشود و نيازى به شستن ندارد؟
ج) اگر جزو ظاهر بدن محسوب مىشود بايد شسته شود و تشخيص آن موكول به نظر عرفى مكلّف است.
س: كسى كه از اول قصد غسل كردن داشته باشد ولى هنگام شستن نيت غسل را فراموش كند بعد از شستن خودش، نيت به خاطرش بيايد چه حكمى دارد؟ يعنى غسلش صحيح است؟
ج) اگر از نيّت غسل برنگشته باشد به نحوى كه هنگام شستن بدن اگر كسى از او مىپرسيد چه مىكنيد جواب مىداد دارم غسل مىكنم، غسلش صحيح است.
س: آيا مىتوان يك غسل را به چند نيّت انجام داد؟ مثلاً غسل روز جمعه و شهادت و جنابت را با هم انجام داد و يك غسل كنيم؟
ج) اشكال ندارد.
آداب و شرایط غسل
استفتائات جدید
س: اگر شخصى غسل جنابت بر او واجب شده باشد و غسل را انجام داده باشد و بعد از اتمام يافتن غسل متوجه شود كه مانعى بر روى بدن او وجود داشته باشد (تكهاى از منى) كه آب به آنجا نرسد بايد چه كارى انجام دهد.
ج) غسل او در فرض مرقوم ناقص است و بايد مانع را از بدن برطرف کرده و محل را تطهير نمايد و سپس به نيّت تکميل غسل، آن محل را آب بريزد و اگر در سمت راست بوده، مجدداً تمام سمت چپ را بنابر احتياط واجب به نيّت غسل بشويد.
س: لطفاً بفرماييد کسانى که بمناسبت شغل و کار روزانه با انواع رنگها و روغنهايى که به دستانشان مىچسبد و معمولاً شستشوى آنها به سختى ممکن است و چه بسا شستن آنها با نفت و بنزين ميسّر است و نتيجه اين امر ضرر به دست است تکليف اين افراد براى وضو و غسل چيست؟
ج) در فرض مذکور بايد به وظيفه جبيره عمل نمايند.
س: آيا در غسل چركهايى كه زير ناخن پا است مانع آب است؟ (حتى مقدار كمى از آن)
ج) اگر ناخن از حدّ معمول بلندتر باشد و زير آن مقدارى که از حدّ معمول بلندتر است چرکى باشد که مانع رسيدن آب به ناخن است، بايد برطرف کند و اگر ناخن بلند نباشد، چرک زير آن مانعى ندارد.
س: غسل در زير باران صحيح است؟
ج) غسل ترتيبى اشکال ندارد و آب باران را هم جزو آب غسل حساب کنيد.
س: آيا حدث اصغر در اثناى غسل باعث باطل شدن غسل مىگردد؟
ج) حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت غسل ضرر نمىرساند و لازم نيست که غسل از ابتدا شروع شود، ولى در غسل جنابت چنين غسلى کفايت از وضو براى نماز و ساير اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمىنمايد.
س. با توجه به مطالبی كه در رساله جنابعالی در رابطه با برطرف كردن موانع رسيدن آب به اعضای وضو مطرح شده در مورد كسانی كه مثلاً شغل آنها نقاشی است و خيلی از اوقات بعد از صرف وقت زيادى برای از بين بردن اين موانع، پس از نماز متوجه میشوند كه هنوز موانع كمی وجود دارد تكليف چيست؟
ج) بايد موانع را برطرف کنند و وضو بگيرند و اگر عسر و حرج باشد، مثل وضوی جبيره عمل کنند.
س: سربازى هستم كه در يكى از پادگانها خدمت مىكنم، با توجه به اينكه براى ما استحمام محدوديت دارد حدود شش روز با عذر شرعى و تيمم نماز را به جا آوردم. آيا نماز من صحيح است يا نه؟
ج) با توجه به اينكه براى غسل حتماً لازم نيست كه از حمام استفاده شود بلكه مىتوان با يك پارچ آب سر و گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را غسل داد اگر واقعاً آبى براى غسل نبوده يا وقت براى غسل كافى نبوده، تيمم صحيح و نماز با آن هم بىاشكال است و الا كافى نيست.
س: خانمى صورتش آرايش دارد، بعد از انجام غسل متوجه مىشود كه هنوز موارد آرايشى پاك نشده است. البته هنگام غسل كردن اصلاً يادش نبوده كه صورتش آرايش دارد و بعداً متوجه مىشود، آيا غسل او درست است يا خير؟
ج) در صورتى كه مواد آرايشى مانع از رسيدن آب به بدن باشد، بايد دوباره غسل كند.
س: براى كسى كه در غسل طول مى دهد اما مىگويد من وسواس نشدهام بلكه براى اطمينان از رسيدن آب به همه جاى بدنم غسلم طول مىكشد چه نظرى داريد؟
ج) اگر از متعارف خارج باشد نبايد اعتنا کند.
احکام غسل جنابت
اجوبه الاستفتائات
س 167: آیا شخص جنب میتواند در صورت تنگی وقت با تیمم و نجاست بدن و لباس نماز بخواند یا این که باید بعد از تطهیر و غسل، نماز را قضا نماید؟
ج: اگر وقت به مقدارى نيست که بدن و لباسش را تطهير کند و يا لباس خود را عوض نمايد و به علت سردى هوا و مانند آن نمىتواند نماز خود را برهنه هم بخواند، بايد نماز را با تيمم بدل از غسل جنابت با همان لباس نجس بخواند. اين نماز مجزى است و قضاى آن بر او واجب نيست.
س 168: آیا رسیدن منی به داخل رحم بدون دخول، سبب جنابت زن میشود؟
ج: در اين صورت جنابت محقق نمىشود.
س 169: آیا بر زنان پس از انجام معاینات داخلی با وسائل طبی غسل واجب میگردد؟
ج: تا زمانى که منى خارج نشود، غسل واجب نيست.
س 170: اگر دخول به مقدار حشفه صورت بگیرد، ولی منی خارج نشود و زن نیز به مرحله اوج لذت نرسد، آیا غسل فقط بر زن واجب است یا فقط بر مرد یا بر هر دو؟
ج: با تحقق دخول، ولو به مقدار حشفه، غسل بر هر دو واجب است.
س 171: در مورد احتلام زنان، در چه صورتی غسل جنابت بر آنان واجب میشود؟ و آیا رطوبتی که هنگام ملاعبه و شوخی با همسر از آنان خارج میشود، حکم منی را دارد؟ و آیا بدون سست شدن بدن و رسیدن به اوج لذت، غسل بر آنها واجب میشود؟ بهطور کلی در زنان بدون نزدیکی، جنابت چگونه تحقق مییابد؟
ج: اگر زن به اوج لذت جنسى برسد و در آن حال مايعى از او خارج شود جنابت محقق شده و غسل بر او واجب مىشود و اگر شک کند که به اين مرحله رسيده يا نه و يا شک در خروج مايع داشته باشد، غسل واجب نيست.
س 172: آیا خواندن کتاب و یا دیدن فیلمهایی که موجب تحریک شهوت میشود، جایز است؟
ج: جايز نيست.
س 173: اگر زن بعد از نزدیکی همسرش با وی، در حالی که منی در رحم او باقی مانده است، بلافاصله غسل نماید و بعد از غسل، منی از رحم خارج شود، آیا غسل او صحیح است؟ آیا منی خارج شده بعد از غسل، پاک است یا نجس و موجب جنابت مجدد میشود یا خیر؟
ج: غسل او صحيح است و رطوبتى که بعد از غسل از او خارج مىشود، اگر منى باشد نجس است، ولى اگر منى مرد باشد، باعث جنابت مجدد نمىشود.
س 174: مدتی است که مبتلا به شک در غسل جنابت شدهام، بهطوری که با همسرم نزدیکی نمیکنم. با این حال حالتی غیرارادی به من دست میدهد که گمان میکنم غسل جنابت بر من واجب شده است و حتی هر روز دو یا سه بار غسل میکنم، و این شک مرا آزار میدهد، تکلیف من چیست؟
ج: با شک در جنابت حکم جنابت مترتب نمىشود، مگر اين که رطوبتى از شما خارج شود که همراه با علامتهاى شرعى خروج منى باشد يا يقين به خروج منى داشته باشيد.
س 175: آیا غسل جنابت در حال حیض صحیح است، بهطوری که مسقط تکلیف زن جنب باشد؟
ج: صحّت غسل در فرض مذکور محل اشکال است.
س 176: اگر زن در حال حیض، جنب یا در حال جنابت حایض شود، آیا بعد از پاک شدن از حیض هر دو غسل بر او واجب است؟ یا این که با حدوث جنابت در حال حیض، غسل جنابت بر او واجب نیست زیرا در موقع جنابت پاک نبوده است؟
ج: در هر دو صورت، علاوه بر غسل حيض، غسل جنابت هم واجب است، ولى جايز است که در مقام عمل، به غسل جنابت اکتفا کند، ليکن احوط اين است که نيت هر دو غسل را بنمايد.
س 177: در چه صورتی حکم میشود که رطوبت خارج شده از مرد منی است؟
ج: اگر همراه با شهوت، جستن و سست شدن بدن باشد، حکم منى را دارد.
س 178: گاهی اثر گچ یا صابون بعد از غسل کردن در اطراف ناخنهای دست و پا مشاهده میشود که در حمام هنگام غسل دیده نمیشد، ولی بعد از خروج از حمام و دقت، سفیدی صابون یا گچ آشکار میشود. در این حال تکلیف چیست؟ در حالی که بعضی از افراد هنگام غسل و وضو به این مسأله جاهل هستند و یا توجهی به آن ندارند و با فرض وجود اثر گچ یا صابون یقین به رسیدن آب به زیر آن حاصل نمیشود.
ج: مجرد وجود اثر گچ يا صابون که بعد از خشک شدن اعضاء ظاهر مىشود، ضررى به وضو يا غسل نمىرساند، مگر اين که داراى جرمى باشد که مانع از رسيدن آب به بشره شود.
س 179: یکی از برادران میگوید صحّت غسل مشروط به تطهیر بدن از نجاست، قبل از غسل است و اگر تطهیر آن از منی یا غیر آن در اثنای غسل باشد موجب بطلان غسل میشود. بر فرض صحّت گفته او و با توجه به این که من جاهل به این مسأله بوده ام، آیا نمازهای گذشته من باطل بوده و قضای آنها واجب است؟
ج: پاک بودن تمامی بدن قبل از غسل واجب نیست، بلکه پاک بودن هر عضوی هنگام غسل آن کافی است. بنا بر این اگر عضو، قبل از غسل آن، تطهیر شده باشد، غسل و نمازی که با آن خوانده شده، صحیح است. ولی اگر عضو نجس قبل از غسل آن تطهیر نشود، و با یک شستن بخواهد هم آن را پاک کند و هم غسل نماید، غسل باطل است و نمازی که با چنین غسلی خوانده، باطل و قضای آن واجب است.
س 180: آیا رطوبتی که از انسان در حال خواب خارج میشود، حکم منی را دارد؟ با آنکه میدانیم هیچیک از علامتهای سهگانه (جستن، شهوت و سستی بدن) را ندارد و شخص هم متوجه آن نمیشود مگر وقتی که بعد از بیداری لباسهای زیر خود را مرطوب ببیند.
ج: اگر علائم سهگانه يا يکى از آنها وجود نداشته باشد و يا شک در آن باشد، حکم منى را ندارد مگر اينکه از راه ديگرى يقين کند که منى است.
س 181: جوانی هستم که در خانواده فقیری زندگی میکنم و منی به دفعات زیاد از من خارج میشود و خجالت میکشم از پدرم تقاضای پول حمام بکنم، در خانه هم حمام نداریم. تقاضا میکنم مرا راهنمایی فرمایید.
ج: در انجام تکليف شرعى، حيا معنى ندارد. حيا، عذر شرعى براى ترک واجب نيست. به هر حال اگر غسل جنابت براى شما امکان ندارد، وظيفه شما براى نماز و روزه، تيمم بدل از غسل است.
س 182: اینجانب با مشکلی مواجه هستم، مشکل من این است که شستن بدنم، هرچند با یک قطره آب، برای بدنم ضرر دارد، حتی مسح هم همین طور است. هنگام شسستن بدنم ولو به مقدار کم، علاوه بر عوارض دیگر، تپش قلبم زیاد میشود، آیا با این وضعیت برای من جایز است با همسرم مقاربت نموده و برای چندین ماه تیمم بدل از غسل نمایم و با آن نماز خوانده و داخل مسجد شوم؟
ج: ترک مقاربت بر شما واجب نيست، و در صورت جنابت و معذور بودن از انجام غسل، وظيفه شرعى شما براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل جنابت است، و با آن تيمم داخل مسجد شدن و خواندن نماز و مسّ نوشته قرآن کريم و بقيه اعمالى که انجام آنها مشروط به طهارت از جنابت است، اشکال ندارد.
س 183: استقبال قبله هنگام غسل واجب یا مستحب، واجب است یا خیر؟
ج: استقبال قبله در وقت غسل واجب نيست.
س 184: آیا غسل کردن با غساله حدث اکبر با توجه به قلیل بودن آب و طهارت بدن قبل از غسل، صحیح است؟
ج: در فرض مرقوم، غسل کردن با آن مانعى ندارد.
س 185: اگر از کسی که مشغول غسل جنابت است، حدث اصغر سر بزند، آیا باید دوباره غسل نماید یا آنکه غسل را تمام کند و وضو بگیرد؟
ج: حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت غسل ضرر نمىرساند و لازم نيست که غسل را از نو شروع کند، ولى چنين غسلى کفايت از وضو براى نماز و ساير اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمىکند.
س 186: اگر رطوبت غلیظی که شبیه منی است و انسان آن را بعد از بول مشاهده میکند، بدون شهوت و اراده از انسان خارج شود، آیا حکم منی را دارد؟
ج: حکم منى بر آن مترتب نيست، مگر اين که يقين به منى بودن آن حاصل شود يا اين که هنگام خروج، علامتهاى شرعى منى را داشته باشد.
س 187: کسی که غسلهای متعددی اعم از واجب یا مستحب بر ذمّه او باشد، آیا یک غسل، کفایت از غسلهای دیگر میکند؟
ج: اگر به نيت همه آنها يک غسل بجا آورد، کفايت مىکند و اگر در بين آنها غسل جنابت باشد و به نيت آن غسل کند، از بقيه غسلها هم کفايت مىکند. اگر چه احتياط اين است که همه آنها را نيّت نمايد.
س 188: غیر از غسل جنابت، آیا بقیه غسلها هم کفایت از وضو میکنند؟
ج: کفايت نمىکنند.
س 189: به نظر شریف جنابعالی آیا در غسل جنابت جریان آب بر بدن شرط است؟
ج: ملاک، صدق شستن بدن به قصد غسل است و جريان آب بر بدن شرط نيست.
س 190: کسی که میداند اگر با نزدیکی با همسرش خود را جنب کند، آبی برای غسل کردن نمییابد و یا وقت برای غسل و نماز ندارد، آیا میتواند با همسرش نزدیکی نماید؟
ج: در صورت عجز از غسل، اگر قدرت بر تيمم داشته باشد، مىتواند با همسرش نزديکى کند.
س 191: آیا در غسل جنابت مراعات ترتیب بین سر و سایر اعضای بدن کافی است یا این که باید بین طرف راست و چپ بدن هم ترتیب رعایت شود؟
ج: ترتیب بین دو طرف بدن با مقدم داشتن طرف راست بر چپ، بنا بر احتیاط واجب باید مراعات شود.
س 192: آیا هنگام غسل ترتیبی مانعی دارد ابتدا پشت خود را شسته و بعد نیت غسل ترتیبی نموده و آن را بجا آورم؟
ج: شستن پشت و يا هر عضوی از اعضای بدن قبل از نيت غسل و شروع آن، اشکال ندارد. کيفيت غسل ترتيبی به اين صورت است که بعد از تطهير بدن بايد نيت غسل نمود و اول سر و گردن را شست، و سپس بنابر احتياط واجب طرف راست بدن و در مرحله سوم طرف چپ بدن بايد شسته شود.
س 193: آیا بر زن واجب است هنگام غسل، اطراف موهایش را هم بشوید؟ و آیا با توجه به این که آب به تمام پوست سر رسیده است، نرسیدن آب هنگام غسل به تمام مو، باعث بطلان غسل میشود؟
ج: بنا بر احتياط واجب، بايد تمام مو شسته شود.
احکام غسل جنابت
استفتائات جدید
س: اگر انسان علم به جنب بودن خود نداشته باشد و چند روزى را با حالت جنب بگذراند و بعد از چند روز متوجه جنب بودن خود شود صحّت اعمال او نظير نماز و... چه حکمى دارد؟
ج) در فرض مذکور تمام اعمالى که مشروط به طهارت بوده (از جمله نماز) باطل است و بايد آنها را پس از انجام غسل جنابت اعاده يا قضا نمايد.
س: هرگاه شخصى از راه حرام جنب شود، و بدن خود را با آبگرم تطهير نمايد، و به خاطر گرماى حمام مجدداً در حين تطهير يا بعد از آن عرق كند آيا اين عرق وى حكم عرق جنابت از حرام را دارد و اگر در اين حال و بدون تطهير مجدد، غسل كند غسل او چه حكمى دارد؟
ج) عرق بدن او در فرض سؤال تا غسل نكرده عرق جنب از حرام محسوب است كه نجس نيست ولى نماز خواندن با آن بنابر احتياط صحيح نيست، بنابراين اگر بعداً بدون تطهير مجدد غسل كند، غسل او صحيح است.
احکام غسل باطل
اجوبه الاستفتائات
س 194: کسی که به سن تکلیف رسیده ولی جاهل به وجوب غسل و کیفیت آن بوده و بعد از گذشت مدتی در حدود ده سال متوجه مسأله تقلید و وجوب غسل بر او شده است، چه حکمی دارد؟ وظیفه او نسبت به قضای نمازها و روزههای گذشتهاش چیست؟
ج: قضاى نمازهايى که در حال جنابت خوانده، بر او واجب است، و همچنين قضاى روزه هم در صورتى که مىدانسته جنب است، ولى جاهل به وجوب غسل بر جنب براى روزه گرفتن بوده، بر او واجب است.
س 195: جوانی بر اثر نادانی قبل از چهارده سالگی و بعد از آن، اقدام به استمناء میکرده که بر اثر آن از او منی خارج میشده، ولی نمیدانسته که خروج منی باعث جنابت میشود و باید برای نماز و روزه غسل کند، تکلیف او چیست؟ آیا برای مدتی که استمناء میکرده و منی از او خارج میشده، غسل بر او واجب است؟ آیا نماز و روزههای او از گذشته تا حال که در حال جنابت انجام گرفته باطل بوده و قضای آنها واجب است؟
ج: براى هرچند بار خروج منى اگر تا به حال غسل نکرده است يک غسل جنابت کافى است، و بايد همه نمازهايى را که يقين دارد در حال جنابت خوانده است، قضا نمايد. و اگر اين عمل در شبهاى ماه رمضان انجام گرفته و جاهل به موضوع جنابت بوده، روزههاى او قضا ندارد و محکوم به صحّت است. ولى اگر عالم به خروج منى و جنابت بوده و نمىدانسته که براى صحّت روزه، غسل بر او واجب است، بايد روزه همه روزهايى را که در حال جنابت گرفته است قضا نمايد.
س 196: شخصی که بعد از جنابت، غسل خود را بهطور باطل و اشتباه انجام میدهد، با توجه به جهل او به این مسأله، نمازهایی را که با این غسل میخواند، چه حکمی دارند؟
ج: نماز با غسل باطل، باطل است و بايد اعاده يا قضا شود.
س 197: به قصد انجام یکی از غسلهای واجب غسل کردم. پس از خروج از حمام شک کردم که آیا ترتیب را رعایت کردهام یا نه، و چون احتمال میدادم که نیّت ترتیب کافی است، دوباره غسل نکردم. اکنون در کارم متحیّر هستم، آیا قضای همه نمازهایی که خواندهام، واجب است؟
ج: اگر احتمال صحّت غسل را مىدهيد و در وقت غسل متوجه انجام آنچه در صحّت غسل معتبر است بودهايد، چيزى بر عهده شما نيست. بله، اگر يقين به بطلان غسل پيدا کنيد، قضاى همه نمازها بر شما واجب است.
س 198: من غسل جنابت را به این ترتیب انجام میدادهام که ابتدا سمت راست بدن بعد سر و سپس قسمت چپ بدن را میشستم. در سؤال و تحقیق در این زمینه هم کوتاهی کردهام، نماز و روزهام چه حکمی دارند؟
ج: غسل به کيفيت مذکور باطل است و موجب رفع حدث نمىشود. لذا نمازهايى که با چنين غسلى خوانده شده، باطل و قضاى آنها واجب است. ولى روزهها با فرض اينکه معتقد به صحّت غسل بهصورت مذکور بودهايد و بقاى شما بر جنابت، عمدى نبوده است، محکوم به صحّت است.
س 199: آیا خواندن سورههایی که سجده واجب دارند، بر جنب حرام است؟
ج: از جمله کارهايى که بر جنب حرام است، خواندن خصوص آيات سجده اين سورهها است، ولى خواندن ساير آيات از اين سورهها اشکال ندارد.
مسائل متفرقه غسل
استفتائات جدید
س: اگر كسى ناخن مصنوعى بكارد، براى وضو و غسلش چه بايد بكند؟
ج) در صورت كاشت ناخن، براى وضو و غسل بايد مانع ـ ولو با صرف هزينه ممكن ـ برطرف گردد و چنانچه میداند امكان برطرفکردن آن نيست و يا رفع آن با مشقّت غير قابل تحمّل همراه بوده و يا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز بايد وضو يا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به اين كار كند و وضو و غسلهاى بعدى را بايد بهصورت جبيره انجام دهد(يعنى با دست مرطوب مانع را مسح نمايد)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روزهاي بعد ـ باشد و برطرف نكند، وضو و غسل جبيره باطل خواهد بود.
س: فردى كه دچار بيمارى پيسى است در نماز و غسلهاى واجب چه بايد بكند؟ آيا مىتواند براى بردن ثواب نماز اول وقت و ثواب نماز جماعت در نماز جماعت شركت كند؟
ج) تكليف او در نماز و غسلهاى واجب مثل ساير مكلفين است و اگر آب براى او ضرر دارد بايد بجاى وضو و غسل تيمم نمايد و شركت در نماز جماعت براى چنين شخصى اشكال ندارد.
س: بيم داريم كه در فصل سرما بر اثرغسل به بيمارى دچار شويم آيا بايد غسل انجام دهيم و يا تيمم بدل از غسل کافى است؟
ج) در غسل، حمام رفتن و دوش گرفتن لازم نيست و اگر وقت براى نماز يا روزه تنگ نباشد موالات بين شستن سر و گردن و بقيه اعضاء لازم نيست، به هر حال اگر واقعاً خوف ضرر از نظر عرف قابل اعتنا باشد و امكان غسل در جاى مناسب هم نباشد، وظيفه تيمم است.
س: در اثناى غسل جنابت يكى از مبطلات وضو پيش مىآيد، آيا در وسعت وقت مىتوان دوباره غسل كرد كه احتياج به وضو گرفتن مجدد نباشد و با همان غسل نماز خواند؟
ج) در فرض مرقوم بايد وضو بگيرد و تجديد غسل تأثيرى ندارد.
احکام تیمم
اجوبه الاستفتائات
س 200: اگر چیزهایی مثل خاک، گچ، سنگ که تیمم بر آنها صحیح است، به دیوار چسبیده باشند، آیا تیمم بر آنها صحیح است یا آنکه حتماً باید بر روی زمین باشند؟
ج: در صحّت تيمم، بودن آنها بر روى زمين شرط نيست.
س 201: در صورتی که جنب بر اثر عدم امکان رسیدن به حمام، چند روزی جنابتش استمرار داشته باشد، اگر بعد از نمازی که با تیمم بدل از غسل خوانده است، حدث اصغری از او سر بزند، آیا برای نماز بعدی باید دوباره تیمم بدل از غسل نماید؟ یا آنکه همان تیمم اول از جهت جنابت کفایت میکند، و برای نمازهای بعدی از جهت حدث اصغر وضو یا تیمم واجب است؟
ج: شخص جنب پس از آن که بهطور صحيح تيمم بدل از غسل جنابت کرد، اگر حدث اصغر از او سر بزند، تا زمانى که عذر شرعى مجوّز تيمم برطرف نشده است، بنا بر احتياط واجب بايد براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل نمايد و وضو هم بگيرد و اگر معذور از وضو باشد بايد تيمم ديگرى بدل از آن نمايد.
س 202: آیا تیمم بدل از غسل همان احکام قطعی و ثابت غسل را دارد؟ به این معنی که آیا با آن داخل مسجد شدن جایز است؟
ج: ترتيب همه آثار شرعى غسل بر تيمم بدل از غسل جايز است، مگر اين که تيمم بدل از غسل به علت تنگى وقت باشد.
س 203: شخصی که از مجروحین جنگی است و بر اثر قطع نخاع قادر به کنترل ادرار خود نیست، آیا میتواند به این دلیل که حمام رفتن برای او کمی مشقت دارد، برای انجام اعمال مستحبی مانند غسل جمعه و زیارت و غیر آنها تیمم بدل از غسل نماید؟
ج: صحّت تيمم بدل از غسل براى اعمالى که مشروط به طهارت نيست، مانند زيارت محل اشکال است، ولى انجام آن بجاى غسلهاى مستحبى در موارد عسر و حرج به قصد رجاء و مطلوبيت اشکال ندارد.
س 204: کسی که فاقد آب است و یا استعمال آب برایش ضرر دارد، آیا در صورت تیمم بدل از غسل جنابت، داخل مسجد شدن و خواندن نماز جماعت برای او جایز است؟ قرائت قرآن کریم چه حکمی دارد؟
ج: تا زمانى که عذر مجوّز تيمم باقى است و تيمم او باطل نشده، انجام همه اعمال مشروط به طهارت براى او جايز است.
س 205: رطوبتی از انسان در حال خواب خارج میشود و بعد از بیداری چیزی به یاد نمیآورد ولی لباس خود را مرطوب میبیند و وقت هم برای به یاد آوردن ندارد زیرا نماز صبح او قضا میشود. وظیفه انسان در این حالت چیست؟ چگونه نیت تیمم بدل از غسل نماید؟ حکم اصلی در اینباره چیست؟
ج: اگر مىداند که محتلم شده، جنب است و بايد غسل کند و در صورت تنگى وقت بايد بعد از تطهير بدنش تيمم نموده و نماز بخواند و سپس در وسعت وقت غسل نمايد، ولى در صورت شک در احتلام و جنابت، حکم جنابت بر آن جارى نمىشود.
س 206: شخصی که چندین شب متوالی جنب شده، با توجه به این که در حدیث شریف آمده است که چند روز متوالی حمام رفتن انسان را ضعیف میکند، چه تکلیفی دارد؟
ج: غسل بر او واجب است، مگر اين که استعمال آب براى او ضرر داشته باشد که در اين صورت بايد تيمم کند.
س 207: من در یک وضعیت غیرطبیعی به سر میبرم، بهطوری که از من چند دفعه بدون اختیار در نوبتهای متعدد منی خارج میشود که خروج آن همراه با لذت نیست. وظیفه من درباره هر نماز چیست؟
ج: اگر غسل کردن براى هر نماز ضرر دارد و يا تکليف خيلى دشوارى بر شماست، بعد از تطهير بدن با تيمم نماز بخوانيد.
س 208: کسی که غسل جنابت را برای نماز صبح انجام نداده است و به اعتقاد این که اگر غسل کند، مریض میشود، تیمم کرده است، چه حکمی دارد؟
ج: اگر به اعتقاد او غسل برايش ضرر دارد، تيمم اشکال ندارد و نماز با آن صحيح است.
س 209: کیفیت تیمم چگونه است؟ آیا فرقی بین تیمم بدل از وضو و غسل هست؟
ج: تيمم بدين ترتيب است: ابتدا بايد نيت نمايد و سپس کف هر دو دست را بر چيزى که تيمم بر آن صحيح است بزند و آن را به تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى که موى سر مىرويد تا ابروها و بالاى بينى بکشد، و سپس کف دست چپ را بر تمام پشت دست راست و کف دست راست را بر تمام پشت دست چپ، بکشد و احتياط واجب اين است که بار ديگر دستها را به زمين بزند و سپس کف دست چپ را بر پشت دست راست وکف دست راست را بر پشت دست چپ بکشد. اين ترتيب در تيمم بدل از وضو و بدل از غسل يکسان است.
س 210: تیمم بر سنگ گچ و آهک و پخته شده آنها و آجر چه حکمی دارد؟
ج: تيمم بر هر آنچه از زمين محسوب شود مانند سنگ گچ و سنگ آهک، صحيح است. و بعيد نيست، تيمم بر گچ و آهک پخته و آجر و امثال آنها هم صحيح باشد.
س 211: فرمودهاید چیزی که بر آن تیمم میشود باید پاک باشد، آیا اعضاء تیمم (پیشانی و پشت دستها) هم باید پاک باشند؟
ج: احتياط آن است که در صورت امکان، پيشانى و پشت دستها پاک باشند و اگر فردى نتواند محل تيمم را تطهير کند، بدون آن تيمم نمايد؛ هرچند بعيد نيست که طهارت در هر صورت شرط نباشد.
س 212: اگر انسان نتواند وضو بگیرد و تیمم هم برای او امکان نداشته باشد، چه وظیفهای دارد؟
ج: اگر انسان نتواند براى نماز وضو بگيرد و تيمم هم ممکن نباشد، بنا بر احتياط بايد نماز را در وقت بدون وضو و تيمم بخواند و سپس با وضو يا تيمم قضا کند.
س 213: من به بیماری پوستی مبتلا شدهام، بهطوری که هرگاه غسل میکنم پوست بدنم خشک میشود. حتی در صورت شستن دست و صورتم هم این خشکی به وجود میآید. بنا بر این مجبورم روغن به پوستم بمالم، در نتیجه هنگام وضو بهخصوص برای نماز صبح با مشکلاتی مواجه میشوم. آیا جایز است در نمازهای صبح به جای وضو تیمم کنم؟
ج: اگر استعمال آب براى شما ضرر داشته باشد، وضو گرفتن صحيح نيست، و بايد به جاى آن تيمم کنيد. و اگر ضرر ندارد و روغن مذکور مانع از رسيدن آب به اعضاى وضو نباشد، بايد وضو بگيريد و اگر مانع است و مىتوانيد روغن را پاک نموده و وضو بگيريد و سپس روغن بزنيد، نوبت به تيمم نمىرسد.
س 214: شخصی به خاطر تنگی وقت، نمازش را با تیمم خوانده است. بعد از فراغت از نماز برای او آشکار میشود که وقت برای وضو داشته است. نماز او چه حکمی دارد؟
ج: اعاده آن نماز بر او واجب است.
س 215: ما در منطقه سردسیری زندگی میکنیم که نه حمام دارد و نه مکانی برای استحمام، وقتی در ماه مبارک رمضان به حالت جنابت از خواب بیدار میشویم، با توجه به این که غسل کردن جوانان در نیمه شب در برابر مردم با آب مشک یا حوض عیب شمرده میشود و آب هم در آن وقت سرد است، تکلیف ما برای روزه فردا چیست؟ آیا تیمم جایز است؟ در صورتی که غسل نکند، افطار کردن روزه آن روز چه حکمی دارد؟
ج: مجرد مشقّت يا عيب شمرده شدن اغتسال جوانان در نيمه شب، عذر شرعى محسوب نمىشود، بلکه مادامى که غسل، حرجى و موجب ضرر براى مکلّف نشود، غسل کردن به هرصورتى که امکان دارد واجب است، و در صورت حرج يا ضرر بايد قبل از طلوع فجر تيمم کند و با تيمم بدل از غسل جنابت پيش از طلوع فجر روزهاش صحيح است، و اگر تيمم نکند روزهاش باطل است، ولى امساک در طول روز بر او واجب مىباشد.
احکام تیمم
استفتائات جدید
س. من تا امروز تیمم را به این صورت انجام میدادم که فقط کف دو دست بدون انگشتان را بر پیشانی مسح میکردم وامروز فهمیدم که باید تا سر انگشتان باشد.تکلیف من نسبت به گذشته چه میشود؟
ج. نماز هایی که با تیمّم باطل خوانده شده است قضا شود.
س: کسى که کف دو دستش را طورى گچ گرفتهاند که نمىتواند براى تيمم دستها را به صورت کامل به زمين بزند، (قسمتهايى از کف دست با زمين برخورد نمىکند و فقط اطراف کف دست به زمين مىخورد) براى تيمم چه بايد بکند؟
ج) اگر پشت دستها به زمين مىرسد بايد با پشت دستها تيمم كند، و اگر پشت دست را هم گچ گرفته است بگونهاى كه تمام آن به زمين نمىرسد، نوبت به تيمم با ذراعين است و احوط جمع بين تيمم با ذراعين و تيمم با بعض كف دست است.
س: آيا منظور از کشيدن کف دست بر پيشانى در تيمم تا سر انگشتان است يا فقط کف دست کافى است؟ همچنين بر پشت دستها؟
ج) کف دست به تنهايى کفايت نمىکند و کشيدن تا سر انگشتان لازم است، و نسبت به پشت دست هم بايد تا سر انگشتان باشد.
س: آيا در صورتى که هنگام تيمّم دست تر باشد تيمم باطل است؟
ج) اگر روى سنگ تميز تيمم مىکند که چيزى به دست نمىچسبد، اشکال ندارد.
س: تيمم به سنگ نماى ساختمان كه بطور عمودى به ديوار نصب شده است صحيح يا خير؟
ج) مانع ندارد.
س: تيمم بر شن مرطوب صحيح است يا نه؟
ج) اشکال ندارد.
س: معمولاً در زير قالى كه در اتاق پهن است گرد و خاكهايى جمع مىشود آيا تيمم با اين نوع خاك صحيح است يا خير؟
ج) تا امكان تهيهى خاك وجود دارد، تيمم بر گرد و غبار صحيح نيست مگر به اندازهاى باشد كه عرفاً بر آن خاك صدق كند.
س: كوهنوردانى كه براى فتح قلهها مىروند و بخاطر سردى فوقالعاده هوا وضو گرفتن آنها با عسر و حرج همراه بوده و از جمله موجب مريضى است، آيا جايز است تيمم نمايند؟ و اگر كوه پر از برف بوده و تيمم ممكن نباشد، تكليف نماز و روزهشان چيست؟
ج) در فرض سؤال تيمم مانع ندارد و در صورت عدم دسترسى به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است احتياط مستحب آن است كه اعضاى وضو را با برف مسح كنند و با آن تيمم هم بكنند و بنابر احتياط واجب نماز را در وقت آن به جا آورند و بعداً در زمان تمكن قضاى آن را هم بهجا آورند.
س: آيا بعد از تيمم بدل از غسل براى اداى نماز واجب وضو هم لازم است؟
ج) اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد. ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
احکام بانوان
اجوبه الاستفتائات
س 216: مادرم از ذریّه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است. آیا من نیز از سادات محسوب میشوم؟ آیا میتوانم عادت ماهیانهام را تا شصت سالگی، حیض قرار دهم و در آن ایام نماز و روزه خود را انجام ندهم؟
ج: تعيين سن يائسگى محل تأمل و احتياط است؛ بانوان مىتوانند در اين مسأله به مجتهد جامعالشرايط ديگر مراجعه نمايند.
س 217: اگر زنی که به خاطر نذر روزه روز معیّنی روزهدار است، در حال روزه حیض شود، چه تکلیفی دارد؟
ج: روزهاش با عادت شدن، ولو در يک جزء از روز باشد، باطل مىشود و قضاى آن روز بعد از پاک شدن بر او واجب است.
س 218: لکههایی که زن بعد از یقین به پاک شدن میبیند، با توجه به این که آن لکهها نه اوصاف خون را دارند و نه خون مخلوط با آب را، چه حکمی دارد؟
ج: اگر خون نباشد حکم حيض را ندارد، و اگر خون باشد اگر چه بهصورت لکههاى زرد رنگ و از ده روز تجاوز نکند همه آن لکهها محکوم به حيض است، و تشخيص اين موضوع به عهده زناست.
س 219: جلوگیری از عادت ماهیانه به وسیله دارو به خاطر روزه ماه رمضان چه حکمی دارد؟
ج: اشکال ندارد.
س 220: اگر زنی در ایام بارداری به خونریزی کمی مبتلا شود ولی باعث سقط حمل او نگردد، آیا غسل بر او واجب میشود یا خیر؟ وظیفه او چیست؟
ج: خونى که زن در ايام باردارى مىبيند اگر صفات و شرايط حيض را داشته باشد، و يا در زمان عادت بوده و سه روز اگر چه در باطن استمرار داشته باشد خون حيض است و الا استحاضه خواهد بود.
س 221: زنی دارای عادت ماهیانه معیّنی مثلاً هفت روز است، به علت گذاشتن دستگاه جلوگیری از حاملگی، هر بار دوازده روز خون میبیند. آیا خونی که از روز هفتم به بعد میبیند خون حیض است یا استحاضه؟
ج: اگر خون تا روز دهم قطع نشود، خونى که در ايام عادت مىبيند خون حيض است و باقى استحاضه خواهد بود.
س 222: آیا جایز است زنی که در حال حیض و یا نفاس است داخل حرم امامزادگان(علیهمالسلام) شود؟
ج: جايز است.
س 223: زنی که عمل کورتاژ (سقط جنین) را انجام داده، در حال نفاس است یا خیر؟
ج: بعد از سقط جنين ولو بهصورت علقه باشد اگر خونى را مشاهده کرد، محکوم به نفاس است.
س 224: خونی که زن در سن یائسگی میبیند، چه حکمی دارد؟ و وظیفه شرعی او چیست؟
ج: محکوم به استحاضه است.
س 225: یکی از راههای جلوگیری از حاملگیهای ناخواسته، استفاده از داروهای ضد حاملگی است. زنهایی که از این داروها استفاده میکنند لکههای خونی را در ایام عادت و غیر آن مشاهده میکنند. این لکهها چه حکمی دارد؟
ج: اگر اين لکهها واجد شرايط شرعى حيض نباشد، حکم حيض را ندارد، بلکه محکوم به استحاضهاست.
احکام بانوان
استفتائات جدید
س. خانمی مطلقه برای زود سپری شدن عدّه، اقدام به خوردن قرص هایی می نماید که موجب می شود خانم زودتر از موعد، عادت ماهیانه شود؛ در این حال عادت دوم ایشان در روز نهم شروع شده است. با توجه به اینکه فاصله حیض دوم ۱۰ روز نبوده است، آیا این امر صحیح است؟
ج. خوردن قرص های مذکور فی نفسه اشکال ندارد، ولی در فرض مذکور که خون دوم شرایط حیض را نداشته، کفایت از اتمام عده نمی کند.
س. زنی باردار بوده ولی جنین در رحم تشکیل نشده و چیزی شبیه تکه گوشت از وی دفع شده است ولی چون دفع به صورت کامل نبوده تکه هایی در رحم مانده و بعد از مدتی دفع شده و خونریزی ادامه یافته است. با توجه به خونریزی طولانی مدت آیا حکم استحاضه بر وی جاری است یا نفاس؟ حکم نماز و روزه او چیست؟
ج. اگر جنین ـ هر چند به طور ناقص ـ تشکیل شده است، از زمان خروج اولین جزء جنین، خونی که خارج می شود نفاس است و در صورتی که زن عادت معینی نداشته باشد خونی که تا ده روز بعد از خارج شدن آخرین جزء جنین می بیند نفاس است و در بین این دو مدت نیز نفاس محسوب می شود مگر این که ده روز در بین این مدت پاک باشد.
س: اينجانب در سن 51 سالگى هستم بعد از وفات حضرت امام خمينى «قدس سره» حضرتعالى را به عنوان مرجع خود انتخاب كردهام، بعد از پنجاه سالگى به وظيفه مستحاضه عمل مىكنم ولى براى من از نظر جسمى مشكل ايجاد مىكند. آيا مىتوانم فقط در همين مسأله به مرجع ديگرى رجوع كنم كه ايشان در مسائل يائسگى بعد از پنجاه سال را حيض حساب مىكند؟
ج) سن يائسگى (در زنان سيده 60 سال قمرى است ولى سن يائسگى در زنان غير سيده50 سال قمرى)، محل تأمّل و احتياط است، ولى اگر كسى بخواهد در اين رابطه به مجتهد جايزالتقليدى كه فتوا در اين مسأله دارد مراجعه كند، اشكال ندارد.
س: زنى كه داراى عادت استحاضه است و پس از پاك شدن بر اثر ندانستن مسأله در هنگام غسل به جاى گفتن «غسل استحاضه» از جمله «غسل حيض» استفاده كند و پس از چند هفته متوجه قضيه گردد بايد چه كند؟
ج) اگر نيت او غسل استحاضه بوده ولى در لفظ غسل حيض گفته است، غسل او اشكال ندارد.
احكام دوران عادت
استفتائات جدید
س: آيا زن در ايام قاعدگى مىتواند غذاى نذرى درست كند؟
ج) مانع ندارد.
س: آيا زن حائض مىتواند به حسينيه، مراسم عزادارى و نمازخانه و... وارد شود؟
ج) رفتن به حسينيه و مراسم عزادارى مانع ندارد ولى مكث در مساجد، گذاشتن چيزى در مسجد و رفتن در مسجدالحرام و مسجد النبى جايز نيست.
س: مىگويند براى قران خواندن در حالت حيض بايد وضو گرفت و قران خواند حال سوال من اين است که مگر حيض وضو را باطل نمىکند در اين حالت گرفتن و نگرفتن آن آيا فرقى هم مىكند و آيا اين وضو صحيح مىباشد و علت آن چيست؟
ج) وضوى مذکور صحيح است و مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات و تلاوت قرآن شود و در اين وقت تلاوت قرآن مکروه نيست.
س: مىخواستم بدانم حكم زنى كه حايض است و براى زيارت به مشهد مقدس رفته به چه نحو است؟ آيا مىتواند به زيارت بارگاه امام رضا (عليه السلام) برود يا نه؟
ج) بنابر احتياط واجب در حرم آن حضرت (عليه السلام) يعنى زير گنبد و اطراف ضريح مطهر، نمىتواند توقف نمايد ولى توقف در رواقها و قسمتهاى متّصل به حرم آن حضرت (عليه السلام) اگر مسجد نباشد، مانعى ندارد.
س: پس از عمل جراحى براى خارج کردن رحم (بدليل بيمارى) حکم خون مشاهده شده از لحاظ انجام فرائض عبادى چيست؟
ج) اگر خون جراحت باشد مثل ساير خونهايى است که از جراحت مىباشد و در غير اين صورت ممکن است خون حيض و يا استحاضه باشد.
س: اگر زن حائض در ماه رمضان، پيش از اذان صبح از حيض پاك شود، تكليف او چيست؟
ج) اگر براى غسل وقت دارد، بايد غسل كند و اگر وقت تنگ است، بايد تيمّم كند و روزهاش صحيح است. اگر از روى عمد، غسل يا تيمم نكند، روزهاش باطل است و بايد كفّاره بدهد.
س: اگر زن روزهدار در روز مثلاً يك ساعت به غروب خون حيض مشاهده كند، تكليف روزهاش چگونه است؟
ج) روزه باطل میشود و بايد بعد از ماه رمضان، قضا كند.
س: خانمى پس از هفت روز خون ديدن و هفت روز پاكى، مجدداً هفت روز ديگر خون مىبيند آيا اين شخص مىتواند اقل طهر را با سه روز از خون دوم كه نشانههاى حيض را دارد، كامل كند و مابقى را با وجود شرايط، حيض قرار دهد؟
ج) با فرض فاصله شدن كمتر از ده روز بين دو خون، خون دوم در هر صورت محكوم به استحاضه است.
س: برخى از خانمها دو سه روز قبل از ايام حيض ترشحاتى چركين يا زرد رنگ مىبينند، وظيفهشان چيست؟
ج) اگر لكبينى محسوب مىشود و استمرار ندارد، حكم استحاضه را دارد.
س: بعضى از خانمهايى كه قرصهاى جلوگيرى از باردارى مصرف مىكنند قبل از تمام شدن يك بسته كامل از اين قرصها لكههاى خونى مىبينند كه البته مداوم نيست، اينگونه از زنان وظيفهشان چيست؟ استمرار خون بايد در داخل فرج باشد يا بايد بيرون بيايد؟
ج) اگر لكبينى محسوب مىشود و استمرار ندارد، حكم استحاضه را دارد و استمرار در باطن كافى است.
س1: آيا براى تحقق عادت وقتيه و عدديه تساوى دو حيض از جهت زمانى معتبر مىباشد؟ (بهطور مثال ماه اول ساعت 8 صبح و پايان آن ساعت 8 صبح روز هشتم ماه و ماه دوم هم بدينگونه باشد)
س2: در صورتى كه تفاوت كم باشد حكم چگونه است؟ لطفاً بفرماييد تفاوت كم از حيث زمانى، بايد چند دقيقه يا چند ساعت باشد تا به تحقق عادت (وقتيه يا وقتيه و عدديه) ضرر نزند؟
ج1) گرچه براى تحقق عادت وقتيه و عدديه تساوى دو حيض از نظر عدد و وقت معتبر است ولى تفاوت كم همچون يكى دو ساعت مضرّ به آن نمىباشد.
ج2) از پاسخ قبل مشخص شد.
س: خانمى در ابتداى بلوغ به مدت حدود سه سال دوران قاعدگيش مشتمل بر سه روز بوده ولى بعد متوجه شده كه در دو روز بعد ترشحاتى دارد كه اگر چه مشخصات خون حيض را ندارد ولى مثل ايام پاكى او هم نيست و بناى دوران قاعدگىاش را بر پنج روز گذاشته است . پس از ازدواج اين اتفاق باز هم تكرار شده و آن خانم حالا دوران قاعدگىاش را هفت روز مىداند ولى كماكان معتقد است كه خون چند روز آخر، ويژگىهاى حيض را ندارد آيا بايد در آن ايام دستورات حائض را انجام دهد و از محرمات پرهيز كند، يا همچنان به سپرى شدن هفت روز اكتفا نمايد؟
ج) در فرض سؤال ترشحات مذكور اگر قبل از ده روز قطع نشود، حكم حيض را دارد و بايد از محرمات پرهيز نمايد.
س: خانمى در ابتداى بلوغ به مدت حدود سه سال دوران قاعدگيش مشتمل بر سه روز بوده ولى بعد متوجه شده كه در دو روز بعد ترشحاتى دارد كه اگر چه مشخصات خون حيض را ندارد ولى مثل ايام پاكى او هم نيست و بناى دوران قاعدگىاش را بر پنج روز گذاشته است . پس از ازدواج اين اتفاق باز هم تكرار شده و آن خانم حالا دوران قاعدگىاش را هفت روز مىداند ولى كماكان معتقد است كه خون چند روز آخر، ويژگىهاى حيض را ندارد آيا بايد در آن ايام دستورات حائض را انجام دهد و از محرمات پرهيز كند، يا همچنان به سپرى شدن هفت روز اكتفا نمايد؟
ج) در فرض سؤال ترشحات مذكور اگر قبل از ده روز قطع نشود، حكم حيض را دارد و بايد از محرمات پرهيز نمايد.
س1: عادت ماهانه من هفت روز بوده است، اما به علت ابتلا به بيمارى «كيست»، بعد از ايام عادت ماهانهام تا روز دهم لك بينى دارم، در ماه رمضان بعد از روز هفتم روزههايم را مىگيرم و نمازهايم را با غسل مىخوانم اما از كسى شنيدم كه گفت بعد از ماه رمضان بايد آن سه روز را دوباره قضا كنم، در اين مورد تكليفم چيست؟
س2: گاهاً پيش مىآيد كه چند روزى قبل از عادت ماهانه لكهبينى دارم (يعنى چند ساعتى لكه و بعد پاك مىشوم و بعد از يكى دو روز عادت مىشوم) در اين روزها نماز خواندن چه حكمى دارد؟
ج1) اگر لكبينى تا ده روز ادامه يافته و بعد پاك مىشويد، تمام ده روز محكوم به حيض است و نماز و روزه در آن ايام ساقط است و بعد از طهارت بايد قضاى روزهها گرفته شود ولى اگر مربوط به خون قروح و جروح است، حكم حيض را ندارد و نياز به غسل مجدد نيست و روزهها قضا ندارد.
ج2) حكم استحاضه را دارد.
س: در چند سال ابتداى بلوغم نسبت به وجوب غسل بعد از حيض آگاه بودم منتها نمیدانستم بعد از مشاهده لكههايی كه اوصاف خون دارند قبل از ده روز بايد دوباره غسلم را تجديد كنم و اصلاً گمان نمیكردم اين كار اشكال داشته باشد تا اينكه استفتائات آقا را خواندم و به اين مطلب پی بردم. حال در مورد نمازها و روزههايی كه با اين غسل خواندهام حيرانم، آيا همهشان دوباره بايد مجدداً قضا شوند؟ آيا میتوانم بهجای قضا كردن كفارهی روزههايم را بدهم؟
ج) روزههايی را كه در ايام ديدن لك گرفتهايد، قضا نماييد ولی روزههايی را كه پس از قطع كامل خون بدون غسل گرفتهايد صحيح است و قضا ندارد ولى نمازهايی را كه پس از قطع كامل حيض بدون غسل خواندهايد، بايد قضا نماييد. ضمناً کفاره به جاى قضا کفايت نمىکند.
عبادات دوران عادت
استفتائات جدید
س. آیا زن حائض میتواند غسل مستحبی مانند غسل جمعه انجام دهد؟
ج. مانع ندارد، بلکه مستحب می باشد.
س: آيا زن در حال استحاضه قليله، مىتواند براى نماز جماعت وارد مسجد شود؟
ج) مانع ندارد.
س: آيا سجده زيارت عاشورا براى خانمهايى که عذر شرعى دارند، جايز است؟
ج) اشكال ندارد.
س: اگر زنى بعلت عدم اطمينان به پاکى از حيض, در سحر ماه رمضان غسل نکند و در بين روز متوجه شود كه پاک شده بوده آيا تکليفش در اين روز امساک است؟
ج) در فرض سؤال بايد نيت روزه کند ولى به احتياط واجب بايد قضاى آن را هم بگيرد.
س: اگر زنى داراى عادت ماهانه حيض باشد، آيا قرآن خواندن براى آن زن جايز است؟
ج) خواندن قرآن بهجز آياتى كه سجده واجب دارد براى حائض جايز است اگر چه كراهت دارد.
احکام اموات
اجوبه الاستفتائات
س 226: آیا در غسل و کفن و دفن اموات، مماثلت و همجنس بودن شرط است یا هر یک از زن و مرد میتواند امور میت دیگر را انجام دهد؟
ج: همجنس بودن با ميّت فقط در غسل دادن او شرط است و در صورتى که غسل دادن ميّت به وسيله همجنس او امکان دارد، غسل دادن به وسيله غير همجنس صحيح نيست و غسل ميّت باطل است. ولى در تکفين و تدفين همجنس بودن شرط نيست.
س 227: امروزه در روستاها متعارف است که اموات را در منزل مسکونی غسل میدهند. گاهی میّت وصی نداشته و چند فرزند صغیر دارد. نظر مبارک راجع به این موارد چیست؟
ج: تصرّفات مورد نياز براى تجهيز ميّت از قبيل غسل و کفن و دفن، به مقدار متعارف، متوقف بر اذن ولى صغير نيست و اشکال از جهت وجود فرزندان صغير ايجاد نمىشود.
س 228: شخصی بر اثر تصادف یا سقوط از ارتفاع فوت کرده است و جسد او خونریزی دارد، آیا باید منتظر ماند تا خون، خود به خود یا با وسائل پزشکی بند بیاید یا این که با وجود خونریزی جایز است اقدام به دفن او نمایند؟
ج: تطهير بدن ميّت قبل از غسل در صورت امکان واجب است، و اگر انتظار براى توقف خونريزى يا منع آن ممکن باشد، واجب است.
س 229: استخوان مردهای که حدود چهل یا پنجاه سال از دفن آن میگذرد و مقبره او از بین رفته و تبدیل به میدان عمومی گردیده است، در اثر کندن نهری در آن میدان ظاهر شده است. آیا لمس کردن استخوانها برای دیدن آنها اشکال دارد؟ آیا استخوانها نجس هستند؟
ج: استخوان ميّت مسلمانى که غسل داده شده است، نجس نيست؛ ولى دفن مجدّد آن زير خاک واجب است.
س 230: آیا برای انسان جایز است که پدر یا مادر و یا یکی از بستگان خود را در کفنی که برای خودش خریده است، کفن کند؟
ج: اشکال ندارد.
س 231: یک تیم پزشکی برای انجام آزمایشها و تحقیقات پزشکی احتیاج دارند که قلب و بعضی از اعضای مرده را از جسد او جدا سازند و بعد از گذشت یک روز از انجام آزمایشها و مطالعات، اقدام به دفن آن کنند. امیدواریم لطف نموده به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
1. آیا با توجه به این که امواتی که این آزمایشها بر روی آنها اعمال میشود از مسلمانان هستند، اقدام به این کار برای ما جایز است؟
2. آیا دفن قلب و بعضی از اعضای جسد جدای از بدن میّت جایز است؟
3. آیا با توجه به این که دفن جداگانه قلب و بعضی از اعضا مشکلات فراوانی برای ما ایجاد میکند، دفن آن اعضاء با بدن میّت دیگر جایز است یا خیر؟
ج: در صورتى که نجات نفس محترمه يا دستيابى به تجارب علوم پزشکى که جامعه به آن محتاج است، و يا شناسايى نوعى بيمارى که حيات مردم را تهديد مىکند، متوقف بر تشريح باشد، تشريح جسد ميّت جايز است، لکن لازم است تا آنجا که استفاده از جسد غير مسلمان امکان دارد، از جسد مسلم استفاده نشود. حکم شرعى اعضايى که از جسد مسلمان جدا شدهاند، اين است که با بدن دفن شوند، و اگر امکان نداشت، دفن جداگانه آنها اشکال ندارد.
س 232: اگر شخصی برای خودش کفنی بخرد و همیشه در وقت نمازهای واجب یا مستحب یا هنگام قرائت قرآن کریم، آن را پهن نموده و روی آن نماز و قرآن بخواند و هنگام مرگ از آن به عنوان کفن استفاده کند. آیا این عمل جایز است؟ آیا از نظر اسلام صحیح است که انسان کفنی را برای خود بخرد و بر آن آیات قرآنی بنویسد و از آن فقط هنگام تکفین استفاده نماید؟
ج: موارد مذکور اشکال ندارد.
س 233: اخیراً جنازه زنی در یک قبر قدیمی که تاریخ آن به حدود هفتصد سال پیش بر میگردد، کشف شده است. این جنازه مشتمل بر اسکلت استخوانی عظیم کامل و سالمی است که بر جمجمه آن مقداری مو وجود دارد. به استناد گفتههای باستان شناسانی که آن را کشف کردهاند، جنازه متعلّق به یک زن مسلمان است. آیا جایز است این اسکلت استخوانی بزرگ و مشخص را از طرف موزه علوم طبیعی (بعد از بازسازی شکل قبر و قراردادن جنازه در آن) در معرض بازدید قرار داد تا موجب عبرت بازدید کنندگان از موزه علوم طبیعی گردد و یا با نوشتن آیات و احادیث مناسب باعث تذکر و موعظه دیدار کنندگان شود؟
ج: اگر ثابت شود که اسکلت استخوانى، متعلّق به بدن ميّت مسلمان است، دفن فورى آن واجب است.
س 234: گورستانی در روستایی وجود دارد که ملک خاص کسی نیست و وقف هم نشده است، آیا جایز است اهالی این روستا از دفن اموات شهر یا روستاهای دیگر یا میتی که وصیت کرده در آن قبرستان دفن شود، جلوگیری کنند؟
ج: اگر قبرستان عمومى مزبور ملک خاص کسى يا وقف خاص اهالى آن روستا نباشد، نمىتوانند از دفن اموات ديگران در آن قبرستان جلوگيرى کنند و اگر شخصى وصيت کرده است در آن دفن شود، واجب است طبق وصيت عمل شود.
س 235: روایاتی وجود دارد دال بر این که پاشیدن آب بر قبور مستحب است، مانند روایاتی که در کتاب «لآلی الاخبار» ذکر شده است، آیا این استحباب مخصوص روز دفن میّت است یا اطلاق دارد، چنانچه نظر مؤلف «لآلی الاخبار» چنین است؟ نظر جنابعالی در اینباره چیست؟
ج: پاشيدن آب بر قبر در روز دفن مستحب است و بعد از آن نيز به قصد رجاء اشکال ندارد.
س 236: چرا میّت را شب دفن نمیکنند؟ آیا دفن میّت در شب حرام است؟
ج: دفن ميّت در شب اشکال ندارد.
س 237: شخصی بر اثر تصادف ماشین فوت کرده است، پس از غسل و کفن او را به قبرستان آوردند، ولی هنگام دفن متوجه شدند که تابوت و کفن آغشته به خونی است که از او جریان دارد، آیا عوض کردن کفن او در این حالت واجب است؟
ج: اگر شستن آن قسمت از کفن که به خون آغشته شده است يا بريدن و يا عوض کردن آن امکان داشته باشد، آن کار واجب است، ولى اگر امکان ندارد، دفن ميّت به همان صورت جايز است.
س 238: اگر سه ماه از دفن آن میّت با کفن آغشته به خون بگذرد، آیا نبش قبر در این حالت جایز است؟
ج: نبش قبر در فرض سؤال جايز نيست.
س 239: از حضرتعالی تقاضا میکنیم به سه سؤال زیر پاسخ فرمایید.
1. اگر زن حاملهای هنگام وضع حمل از دنیا برود، جنین موجود در رحم زن در موارد زیر چه حکمی دارد:
الف: اگر روح به تازگی در او دمیده شده باشد (سه ماه یا بیشتر)، با توجه به این که احتمال مرگ جنین در صورت خارج کردن آن از رحم مادر بسیار زیاد است؟
ب: اگر عمر جنین هفت ماه یا بیشتر باشد؟
ج: اگر جنین در رحم مادر مرده باشد؟
2. اگر زن حامله هنگام وضع حمل بمیرد، آیا بررسی کامل مرگ و زندگی جنین بر دیگران واجب است؟
3. اگر زن حامله هنگام وضع حمل فوت کند و بچه در شکم او زنده بماند و شخصی بر خلاف متعارف با وجود زنده بودن جنین دستور دفن مادر با جنین را بدهد، نظر شما در اینباره چیست؟
ج: اگر جنين با مرگ مادرش فوت کند، و يا فوت مادر پيش از دميده شدن روح در جنين باشد، خارج کردن آن از شکم مادر واجب نيست، بلکه جايز هم نيست. ولى اگر روح در او دميده شده و در شکم مادرش که از دنيا رفته است، زنده باشد و احتمال زنده ماندنش تا زمان خارج کردن او از رحم مادر وجود داشته باشد، واجب است که سريعاً او را از شکم مادر خارج کنند، و تا وقتى که موت جنين در رحم احراز نشده است، دفن مادر همراه با جنين جايز نيست و اگر جنين زنده همراه مادرش دفن شد و حتى بعد از دفن هم احتمال زنده بودنش وجود داشته باشد، واجب است اقدام به نبش قبر و خارج کردن جنين زنده از شکم مادر نمايند. همچنين اگر حفظ حيات جنين در شکم مادرش متوقف بر دفن نکردن مادر باشد، ظاهر اين است که تأخير دفن مادر واجب است تا جان جنين حفظ شود، و اگر کسى بگويد دفن زن حامله با جنين زندهاى که در رحم او وجود دارد جايز است و ديگران به گمان صحّت نظر او اقدام به دفن نمايند و اين کار منجر به مرگ بچه در داخل قبر شود، پرداختن ديه بر کسى که مباشر دفن بوده، واجب است، مگر اين که مرگ جنين مستند به گفته آن شخص باشد که در اين صورت ديه بر او واجب است.
س 240: شهرداری برای استفاده بهینه از زمین، دستور داده است قبرها بهصورت دو طبقه ساخته شود. تمنّا میکنیم حکم شرعی آن را بیان فرمایید.
ج: جايز است که قبور مسلمانان در چندين طبقه ساخته شود، به شرطى که اين کار سبب نبش قبر و هتک حرمت مسلمان نشود.
س 241: کودکی در چاه سقوط کرده و مرده است. آب موجود در چاه مانع خارج کردن بدن او است، حکم آن چیست؟
ج: جسد کودک در همان چاه به حال خود رها مىشود و چاه قبر او خواهد بود و اگر چاه ملک شخصى کسى نباشد و يا مالک آن به مسدود کردن آن راضى باشد، تعطيل کردن چاه و بستن آن واجب است.
س 242: در منطقه ما مرسوم است که مراسم سینهزنی و زنجیرزنی بهصورت سنتی آن فقط در عزاداری ائمه اطهار(علیهمالسلام) و شهدا و بزرگان دینی برگزار میشود. آیا برپایی این مراسم به خاطر در گذشت افرادی از نیروهای بسیج و یا از کسانی که به نحوی به حکومت اسلامی و این ملت مسلمان خدمات کردهاند، جایز است؟
ج: اين عمل اشکال ندارد.
س 243: با توجه به اینکه رفتن به قبرستان در شب مکروه است، اگر کسی با این اعتقاد که شبانه به قبرستان رفتن عامل مؤثری در تربیت اسلامی است، شبانه به قبرستان برود، چه حکمی دارد؟
ج: اشکال ندارد.
س 244: آیا شرکت در تشیع جنازه و حمل آن برای زنان جایز است؟
ج: اشکال ندارد.
س 245: در میان بعضی از عشایر معمول است که هنگام مرگ بعضی از اشخاص، با قرض، اقدام به خرید تعداد زیادی گوسفند میکنند تا همه کسانی را که در مراسم عزاداری شرکت مینمایند، اطعام کنند. این کار باعث ضرر فراوانی به آنها میشود، آیا تحمل این ضررها برای حفظ عادات و رسوم جایز است؟
ج: اگر اطعام از اموال ورثه بزرگسال و با رضايت آنها باشد، جايز است. ولى اگر اين کار موجب بروز مشکلات و ضررهاى مالى مىشود از آن اجتناب شود و اگر انفاق از اموال ميّت صورت بگيرد، بستگى به نحوه وصيت او دارد و بهطور کلّى در اين گونه امور بايد از اسراف و زياده روى که موجب تضييع نعم الهى مىشود پرهيز گردد.
س 246: اگر در زمان حاضر، شخصی در منطقهای بر اثر انفجار مین کشته شود، آیا احکام شهید را دارد؟
ج: سقوط تکليف غسل و کفن شهيد از احکام اختصاصى شهيدى است که در ميدان جنگ کشته شود.
س 247: برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در محورهای شهرهای مرزی رفت و آمد میکنند، گاهی با کمینهایی که از طرف بعضی از عناصر ضد انقلاب اسلامی گذاشته میشود، مواجه میشوند که گاهی منجر به شهادت آنان میگردد. آیا غسل یا تیمم این شهدای عزیز واجب است یا این که آنجا میدان جنگ محسوب میشود؟
ج: اگر آن محورها و منطقه مزبور ميدان جنگ بين گروه حق و گروه باطل و ياغى باشد، افرادى که از گروه حق در آنجا به شهادت مىرسند، حکم شهيد را دارند.
س 248: آیا کسی که واجد شرایط امامت در نماز جماعت نیست، جایز است امامت نماز میّت بر جنازه یکی از مؤمنین را عهدهدار شود؟
ج: بعيد نيست که شرايط معتبر در جماعت و امامت جماعت در ساير نمازها در نماز ميّت شرط نباشد، هرچند احوط اين است که آن شرايط در نماز ميّت هم رعايت شود.
س 249: اگر مؤمنی در جایی از جهان در راه اجرای احکام اسلامی یا در تظاهرات و یا در راه اجرای فقه جعفری کشته شود، آیا شهید محسوب میشود؟
ج: چنين شهيدى اجر و ثواب شهيد را دارد، ولى احکام تجهيز شهيد اختصاص به کسى دارد که در ميدان جنگ، هنگام درگيرى و در معرکه نبرد به شهادت رسيده باشد.
س 250: اگر مسلمانی بر اساس قانون و تأیید قوه قضائیه به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شود و حکم اعدام درباره او اجرا گردد:
1. آیا نماز میّت بر او خوانده میشود؟
2. شرکت در مجلس عزا و قرائت قرآن کریم و مصیبت خوانی برای اهل بیت(علیهمالسلام) که برای او برگزار میشود، چه حکمی دارد؟
ج: مسلمانى که حکم اعدام درباره او اجرا گرديده است، حکم ساير مسلمانان را دارد و همه احکام و آداب اسلامى ميّت در مورد او هم جارى است.
س 251: آیا مسّ کردن استخوانی که همراه با گوشت است و از بدن انسان زنده جدا شده، موجب غسل مسّ میّت میشود؟
ج: دست زدن به عضوى که از بدن شخص زنده جدا شده است، غسل ندارد.
س 252: آیا دست زدن به عضوی که از بدن انسان، مرده، جدا شده، غسل مسّ میت واجب میشود؟
ج: دست زدن به عضوى که از بدن مرده جدا شده، پس از سرد شدن و پيش از غسل دادن، در حکم دست زدن به بدن مرده است.
س 253: آیا شخص مسلمان را باید هنگام احتضار رو به قبله خواباند؟
ج: شايسته است که شخص مسلمان را در حال احتضار به پشت و به سمت قبله بخوابانند، بهطورى که کف پاى او به جانب قبله باشد. بسيارى از فقهاء اين عمل را برخود محتضر در صورتى که قادر باشد و بر ديگران، واجب دانستهاند و احتياط در انجام آن ترک نشود.
س 254: اگر هنگام کشیدن دندان مقداری از بافتهای لثه هم همراه آن کنده شود، آیا دست زدن به آنها موجب غسل مسّ میّت میشود؟
ج: مس آن موجب غسل مس ميت نمىشود.
س 255: آیا بر شهید مسلمانی که با لباسش دفن شده است، احکام مسّ میّت مترتب است؟
ج: با مسّ شهيدى که تغسيل و تکفين در حق او ساقط است، غسل مسّ ميّت واجب نمىشود.
س 256: اینجانب دانشجوی رشته پزشکی هستم. گاهی هنگام تشریح مجبور به مسّ جسد کسانیکه از دنیا رفتهاند میشویم و نمیدانیم که آن اموات مسلمان هستند یا خیر، و غسل داده شدهاند، یا خیر؟ ولی مسئولین میگویند که این اجساد غسل داده شدهاند. با توجه به این مطالب امیدواریم وظیفه ما نسبت به نماز و غیر آن را بعد از مسّ آن اجساد بیان فرمایید، و اینکه آیا بر اساس آنچه ذکر شد، غسل بر ما واجب میشود یا خیر؟
ج: اگر غسل دادن ميّت، احراز نشود و شما در آن شک داشته باشيد، با مسّ جسد يا اجزاء آن، غسل مسّ ميّت بر شما واجب مىشود، و نماز بدون غسل مسّ ميّت صحيح نيست. ولى اگر اصل غسل ميّت احراز شود با مسّ جسد يا بعضى از اجزاى آن، غسل مسّ ميّت واجب نمىشود، حتى اگر در صحّت غسل آن ميّت شک داشته باشيد.
س 257: شهیدی که نام و نشانی او معلوم نیست، با تعدادی از اطفال در یک قبر دفن شده است. بعد از مدتی شواهدی به دست آمد حاکی از این که آن شهید اهل شهری که در آن دفن شده، نیست. آیا نبش قبر او جهت حمل جسد شهید به شهر خودش جایز است؟
ج: اگر بر اساس موازين و احکام شرعى دفن گرديده، نبش قبر وى جايز نيست.
س 258: اگر آگاهی از داخل قبر و تصویر برداری تلویزیونی از آنچه در آن است، بدون کندن و خاکبرداری، ممکن باشد، آیا بر این عمل نبش قبر صدق میکند یا خیر؟
ج: بر تصويربردارى از بدن ميتى که در قبر دفن شده است بدون کندن و نبش قبر و آشکار شدن جنازه، عنوان نبش قبر صدق نمىکند.
س 259: شهرداری قصد دارد مقبرههای اطراف قبرستان را برای توسعه کوچهها، خراب نماید آیا این عمل جایز است؟ ثانیاً: آیا خارج کردن استخوانهای آن اموات و دفن آنها در مکانی دیگر جایز است؟
ج: تخريب قبور مومنين و نبش آنها جايز نيست، حتى اگر براى تعريض کوچهها باشد، و در صورت وقوع نبش قبر و آشکار شدن بدن ميّت مسلمان يا استخوانهاى آن که هنوز پوسيده نشدهاند، واجب است دوباره دفن شوند.
س 260: اگر شخصی بدون رعایت موازین شرعی اقدام به خراب کردن قبرستان مسلمانان کند، مسلمانهای دیگر در برابر او چه مسئولیتی دارند؟
ج: وظيفه ديگران در اينباره نهى از منکر با رعايت شرايط و مراتب آن است، و اگر در اثر تخريب قبور استخوان بدن ميت مسلمان ظاهر شود واجب است آن را مجدّداً دفن نمايند.
س 261: پدرم در حدود 36 سال است که در قبرستان دفن شده است. اکنون به فکر افتادهام که با کسب اجازه از اداره اوقاف از آن قبر برای خودم استفاده کنم. آیا با توجه به وقفی بودن قبرستان، اجازه گرفتن از برادرانم در اینباره لازم است؟
ج: اجازه گرفتن از ساير ورثه ميّت نسبت به قبرى که زمين آن وقف عام براى دفن اموات شده، شرط نيست. ولى قبل از تبديل استخوانهاى ميّت به خاک، نبش قبر براى دفن ميّت ديگرى در آن جايز نيست.
س 262: آیا راهی برای خراب کردن قبرستان مسلمانها و تبدیل آن به مراکز دیگر وجود دارد، توضیح دهید؟
ج: تغيير و تبديل قبرستان مسلمانان که براى دفن اموات مسلمين وقف شده، جايز نيست.
س 263: آیا نبش قبر و تبدیل قبرستانی که برای دفن اموات وقف گردیده، بعد از اخذ اجازه از مرجع تقلید جایز است؟
ج: در مواردى که نبش قبر و تبديل قبرستان وقف شده براى دفن اموات جايز نيست، اجازه مرجع تقليد اثرى ندارد. و اگر از موارد استثناء باشد اشکال ندارد.
س 264: مردی در حدود بیست سال پیش فوت نموده، چندی پیش هم زنی در همان روستا از دنیا رفت، اشتباهاً قبر آن مرد را حفر و زن رادر آن دفن کردند، با توجه به این که در داخل قبر هیچ اثری از جسد مرد مزبور وجود ندارد، وظیفه فعلی ما چیست؟
ج: در حال حاضر، با توجه به فرض سؤال، ديگران هيچ تکليفى ندارند و مجرد دفن ميّت در قبر ميّت ديگر موجب جواز نبش قبر براى انتقال جسد به قبر ديگر نمىشود.
س 265: در وسط خیابانی، چهار قبر وجود دارد که مانع ادامه جاده سازی هستند، از طرفی هم نبش قبر اشکال شرعی دارد. امیدواریم برای این که شهرداری مرتکب عمل خلاف شرعی نشود، وظیفه ما را بیان فرمایید.
ج: اگر احداث جاده متوقف بر حفر قبر و نبش آن نباشد و عبور جاده از روى قبرها امکان دارد، يا احداث جاده با وجود قبرها ضرورى و طبق قانون لازم باشد، احداث آن اشکال ندارد.
احکام اموات
استفتائات جدید
س: لمس اعضايى كه از ميّت يا از بدن شخص زنده جدا شده چه حكمى دارد؟
ج) دست زدن به عضوى كه از بدن مرده جدا شده در حكم دست زدن به بدن مرده است ولى دست زدن به عضوى كه از بدن شخص زنده جدا شده است غسل ندارد
س: اگر در زمان حاضر، شخصى در غير از ميدان جنگ بر اثر انفجار بمب يا مينهاى باقى از جنگ يا با سلاح سرد به دست اشرار كشته شود، آيا در غسل و كفن حكم شهيد را دارد؟
ج) حكم شهيد معركه را ندارد و غسل و تكفين وى واجب است
س. در غسل میت اگر مماثل نبود مثلاً زن فوت کرده و زن دیگری پیدا نمیشود و مرد محرمی هم وجود نداشته باشد و شوهر هم نیست اما مرد نامحرم موجود است، تکلیف چیست؟ آیا از روی لباس نامحرم میتواند غسل بدهد؟ آیا غسل ساقط میشود یا وظیفه تبدیل به تیمم میشود؟
ج. غسل ساقط می شود.
س. اگر میت شیعه را بر اساس فقه اهل سنت غسل و کفن کنند کفایت میکند؟
ج. اگر تمامی شرایط شرعی فقه شیعه مراعات شود و تقّیه در میان نباشد، فی نفسه مانع ندارد.
س. دو قلوهایی که برعکس به هم چسپیدهاند را بعد از فوت چگونه دفن کنند؟
ج. حکم به تخییر میشود.
خارج کردن پلاتین از بدن میت
س. اگر در بدن میتی (پلاتین) وجود داشته باشد، آیا جایز است که با شکافتن بدن او آن را خارج سازند؟ (به سبب توریث)
ج. اگر هتک میت باشد، جایز نیست.
س. در صورتی که میت از ناخن مصنوعی استفاده کرده باشد و امکان کندن آن مقدور نیست تکلیف غسل چیست؟
ج. اگر قابل برداشتن نیست غسل داده شود و بعد از غسل احتیاطاً تیمم هم داده شود.
س: فرد محتضرى را كه سنداژ شده است، بايد رو به قبله قرار داد يا خير؟
ج) طبق نظر مقام معظم رهبرى (دام ظله) رو به قبله كردن محتضر واجب نيست، اگر چه موافق احتياط است.
س: با توجه به اينكه آناتومى از دروس رسمى دانشگاهى در رشته پزشكى مىباشد به نظر حضرتعالى لمس كردن استخوانهايى كه مربوط به مردهها مىباشد جهت آموزش موجب وجوب غسل ميت مىشود يا خير؟
ج) اگر مربوط به مسلمانى باشد که او را غسل ميّت داده باشند، غسل مس ميّت لازم نيست و در غير اين صورت واجب است.
س: دست زدن به بدن بيمار يا مجروحى که به خاطر سرما، بدنش سرد گرديده است و ناگهان مىميرد و سردى آن مربوط به قبض روح نمىباشد، چه حکمى دارد؟
ج) در فرض مرقوم، مس آن پس از مرگ غسل دارد.
س: شخصى در آب خفه شده و مدتى در آب مانده و بدنش متورم شده است در رابطه با غسل او چه بايد کرد؟
ج) اگر با غسل دادن، اعضاى ميّت متفرق و پراكنده نمىشوند، غسل دهند و اگر متفرق مىشود، تيمم دهند.
س: در اثر حادثه رانندگى، سر و سينه و شکم شخصى بکلى از بين رفته است او را چگونه بايد غسل داد؟
ج) در فرض سؤال هر قسمتى كه استخوان در آن باشد، آن را غسل دهند و در پارچهاى بپيچند و دفن كنند.
س: جنينى که بيش از چهار ماه داشته را به ناچار قطعه قطعه کرده و از رحم خارج کردهاند آيا لازم است آن قطعات غسل داده شود؟
ج) اگر استخوان نداشته باشد بنابر احتياط به همان صورت در پارچهاى بپيچيد و دفن كنيد.
س: جسدى در اثر حادثه مجروح شده و با چسب و گچ نمىتوان جلوى خون را گرفت آيا صحيح است در چنين مواردى جسد را در کيسه پلاستيکى بگذاريم و از روى پلاستيک، لنگ و و پيراهن را بپوشانيم؟ چون بدون پلاستيک، کفن به خون آلوده مىشود؟
ج) اشكال ندارد.
س: آيا ميّت را مىتوان غسل ارتماسى داد؟
ج) بنابر احتياط واجب كفايت نمىكند.
س: در فرض فقدان آب براى غسل دادن ميّت، آيا مىتوان او را تيمم دارد؟ اگر مىشود چگونگى تيمم دادن ميّت را بفرماييد.
ج) اگر آب براى غسل دادن ميت نباشد بايد او را سه تيمم بدل از سه غسل با مراعات ترتيب بدهند، و بنابر احتياط يک تيمم ديگر بدل از هر سه غسل بدهند اگر چه بنابر اقوىٰ اين احتياط لازم نيست.
احتياط ترک نشود، به اينکه تيمم هم با دست فرد زنده و هم در صورت امکان با دست خود ميّت باشد، گرچه بعيد نيست در صورت امکان فقط به دست ميّت اکتفا بتوان کرد.
و کيفيت تيمم بدين ترتيب است؛ ابتدا بايد نيت نمايد و سپس کف هر دو دست را بر چيزى که تيمم بر آن صحيح است بزند و آن را به تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى که موى سر مىرويد تا ابروها و بالاى بينى بکشد، و سپس کف دست چپ را بر تمام پشت دست راست و کف دست راست را بر تمام دست چپ، بکشد و احتياط واجب اين است که بار ديگر دستها را به زمين بزند و سپس کف دست چپ را بر پشت دست راست وکف دست راست را بر پشت دست چپ بکشد.
س: آيا غسّال مىتواند در موارد تيمم بدل از غسل، ميت را با دستكش تيمم دهد؟
ج) نمىتواند.
س1: اگر ميتى كه بدن و صورتش سوخته باشد را نتوانيم غسل ترتيبى بدهيم، آيا بايد غسل ارتماسى بدهيم يا بايد ميت را تيمم بدهيم؟
س2: اگر خواسته باشيم ميتى را كه صورت و بدنش سوخته تيمم بدهيم و كشيدن دست روى پيشانى ميت امكانپذير نباشد اگر دستمان را به عنوان تيمم روى پيشانى و بر پشت دو دست ميت بگذاريم، كفايت مىكند يا نه؟ (كشيدن دست باعث جدا شدن پوست صورت ميت مىشود.)
ج1و2) در فرض مرقوم اگر غسل ارتماسى ممكن باشد، غسل ارتماسى متعيّن است.
س: در غسل ارتماسى ميت آيا بايد مقدار آب به اندازه آب كر (377 ليتر) باشد يا در آب قليل هم اشكال ندارد؟
ج) با فرض عدم امكان غسل ترتيبى، ميت را در آب كر يا جارى غسل ارتماسى دهند.
س: من دانشجوى پزشكى هستم. من بايد هر روز استخوان انسانهاى مرده را لمس كنم. من مىدانم كه مس بدن ميت غسل مس ميت دارد لكن آيا مس استخوان بدون گوشت به تنهايى هم غسل مس ميت دارد؟
ج) مس استخوان مردهاى كه غسل داده نشده موجب غسل مس ميت است.
س: آيا لمس بدن ميّت با دستکش موجب غسل مسّ ميّت مىگردد؟
ج) تماس با دستكش موجب غسل مس ميت نيست.
س: آيا مس زوايد باقيمانده از مرده مانند عرق، خون و... موجب غسل مىشود؟
ج) صرف مسّ عرق و خون ميّت در صورتى که همراه با مسّ بدن او نباشد موجب غسل نمىشود و عرق ميّت اگر قبل از غسل دادن ميّت باشد، محکوم به نجاست است.
س: اگر جنين مادر قبل از اينكه روح در آن دميده شود سقط گردد آيا باز هم غسل مسّ ميت بر مادر واجب است؟
ج) اگر چهار ماه او تمام شده، مسّ آن، غسل مسّ ميّت دارد ولى اگر کمتر از آن است، غسل مسّ ميّت واجب نيست گرچه احتياط مستحب است.
س: در محل ما چند وقتى است كه مرسوم شده بالاى سر ميّت، جهت شروع نماز ميت، اذان يا اقامه يا يكى از آن دو را مىخوانند. آيا گفتن اذان يا اقامه در اين مورد صحيح و جايز است؟ و ديگر اينكه بعضى اوقات بعد از اتمام نماز ميت، اقدام به قرائت اذان مىنمايند آيا در اين مورد جايز است و اگر به قصد رجاء در پايان نماز خوانده شود، چه حكمى دارد؟
ج) مشروعيت اذان و اقامه، قبل و بعد از نماز ميّت ثابت نيست و مىتوانند قبل از نماز ميّت سه بار بگويند: «الصلاة».
س: تکههاى گوشت و زوايدى را که در حين عمل از بيمار جدا مىگردد، چه بايد کرد؟ آيا مىتوان آنها را به زباله دان ريخت و يا بايد آنها را دفن نمود؟
ج) بنابر احتياط بايد آن را در پارچهاى پيچيده و دفن نمود.
س: آيا بايد براى كودكى كه در دوران جنينى مرده است، احكام ميّت را جارى كرد؟
ج) اگر كمتر از چهار ماه دارد، در پارچهاى پيچيده شده و بدون غسل دفن مىگردد ولى براى جنين چهار ماهه به بالا بايد احكام مزبور جارى شود. البته نماز ميت ندارد.
س: حكم كسى كه در ژاپن زندگى مىكند و همسرش نيز اهل اين كشور مىباشد و تا آخر عمر در آنجا ساكنند در صورتى كه فوت كنند چيست؟ زيرا در اين كشور به هيچ وجه اجازه تدفين به سبك مسلمين داده نمىشود و فقط اجساد را مىسوزانند.
ج) اگر مسلمانى در آن بلد حضور ندارد که بتواند ميت مسلمان را به دستور اسلامى تجهيز و دفن کند و تنها مسلمانى که در اين باره حضور دارد نيز تمکن از اقدام به تجهيز و تدفين ميّت مسلمان ندارد، تکليف از او ساقط است، ليکن مجاز به مساعدت و تهيه مقدمات براى سوزاندن بدن ميّت مسلمان نمىباشد.
س: آيا غسّال مىتواند تمام بدن ميت يا بعض از آن (از ناف تا زانو) را در پلاستيك بپيچد و سپس كفن كند؟
ج) مانعى ندارد.
س1: آيا در دفن دست يا پاى قطع شده، رو به قبله بودن شرط است؟
س2: آيا بر عضو كامل جدا شده، مانند دست يا پا يا قلب، به تنهايى نماز ميت واجب است؟
ج1) استقبال شرط نيست.
ج2) اگر سينه يا مشتمل بر سينه باشد، نماز بر آن واجب است همچنين اگر بعضى از سينه كه جايگاه قلب است، باشد، نماز واجب است.
س: در يک پروژه آبرسانى مخزن آب در گورستان قرار دارد و به جهت اينكه آب مشروب شهر از اين مخزن تأمين خواهد شد در آينده مشكلات بهداشتى و پزشكى خواهد داشت نبش قبور و انتقال آن به محل مناسب چه حكمى دارد؟
ج) نبش قبر جايز نيست مگر آنکه بدن تبديل به خاک شده باشد.
س: نبش قبر و انتقال اجساد چه حكمى دارد؟
ج) نبش قبر براى نقل به غير مشاهد مشرفه جايز نيست و براى نقل به مشاهد مشرفه نيز اگر ميت وصيت نکرده باشد اشکال دارد؛ اما اگر وصيت کرده باشد که او را در مشاهد مشرفه دفن کنند و از روى فراموشى يا جهل به وصيت و يا مخالفت با آن در جاى ديگر دفن شده باشد، مىتوانند نبش کنند و او را به مشاهد مشرفه انتقال دهند، البته در صورتى که بدن تغيير نيافته باشد و تا وقت دفن نيز به گونهاى تغيير نكند که موجب هتک ميت و ايذاء زندهها باشد.
س1: در هنگام دفن ميتى استخوانهاى ميت قبلى ظاهر گرديده است، استخوانها را بايد چه كار كرد؟ آيا مىشود ميت را آنجا دفن نمود؟
س2: ميتى در حال حيات وصيت نموده مرا در داخل قبر فلان بستگانم دفن نماييد، آيا جايز است؟
ج1) استخوانهاى مذكور بايد دفن شود و دفن ميت در محل مذكور در صورتى كه براى دفن مباح باشد و برخلاف مقررات نباشد، فى نفسه اشكال ندارد.
ج2) اگر بدن ميت از بين رفته و خاك شده باشد، فى نفسه اشكال ندارد.
س: کندن قبرهاى اهل تسنن توسط شيعيان وبالعكس چگونه است؟
ج) كندن قبر براى اموات مسلمانان فى نفسه اشكال ندارد.
س: آيا جابجايى قبر بدون اينكه نبش شود و حتى با بررسى كارشناسان امر، آسيبى به ساير قبور هم وارد نشود، از نظر حضرتعالى جايز است يا نه؟
ج) در فرض مرقوم جابجايى قبر بدون تحقق نبش و هتك حرمت اشكال ندارد.
س1: بيرون آوردن جنازه ميت با توجه به مدت مديدى كه از دفن آن مىگذرد و انتقال آن به قبرستان ديگر چه حكمى دارد؟
س2: امكان دارد از محل قبرستان خاكبردارى شود و در اثر خاكبردارى اجساد و بقاياى آنها نمايان گردند، در اين صورت حكم شرعى چيست؟
ج1و2) نبش قبر و بيرون آوردن اجساد، جايز نمىباشد مگر آن كه خود قبور با حفر اطراف آن و بتونريزى بدون آنكه مستلزم نبش قبر شود، منتقل گردد و در صورت خاكبردارى و رؤيت جسد بايد فوراً دفن شود.
س: جهت تأمين آب شرب در محدودهاى كه سد طراحى شده است سه روستا در زير آب قرار مىگيرد و اين سه روستا سه قبرستان دارند كه هر سه در زير آب خواهند رفت و براى اين كه مشكلاتى براى تأمين آب شرب نباشد كارشناسان بهداشت نظر دادهاند كه بايد تمامى قبور نبش و جنازهها يا باقىمانده آنها بيرون آورده شود و حدود سه متر از خاك كف قبر برداشته تا مشكل بهداشتى نداشته باشد لذا با توضيحاتى كه عرض شد نظر مبارك خود را در باره جابجايى قبور و اجساد در آنها بيان فرماييد.
ج) تخريب قبور قديمى كه جسدهاى موجود در آنها تبديل به خاك شدهاند اشكال ندارد ولى تخريب و نبش قبور غيرمندرس و آشكار كردن جسدهايى كه هنوز تبديل به خاك نشدهاند، جايز نيست البته اگر اجراى طرحهاى مذكور در آن مكان ضرورت اقتصادى و اجتماعى داشته باشد به طورى كه چارهاى جز اجراى آنها نباشد و انتقال از آن مكان به مكان ديگر يا انحراف از قبرستان، كار سخت و مشكل و يا طاقتفرسايى باشد، ايجاد سد در آن مكان اشكال ندارد ولى واجب است قبرهايى كه تبديل به خاك نشدهاند با پرهيز از تحقق نبش قبر به مكان ديگرى انتقال داده شوند هر چند با كندن خاك موجود در اطراف قبر و انتقال آن به مكان ديگر بدون تحقق نبش قبر و اگر در اثناى كار جسدى آشكار شود واجب است به مكان ديگرى انتقال يابد و در آنجا دفن شود.
س: بيرون آوردن دندانهاى مرده که از جنس طلا هستند چه حکمى دارد؟
ج) چنانچه موجب هتک و بىحرمتى به او نباشد، اشکال ندارد.
س: آيا مىتوان در مجلس ترحيم شخصى كه داراى فرزند صغير است چيزى خورد؟
ج) در مالى كه بچه صغير در آن شريك است نمىتوان تصرف كرد مگر با اجازه قيّم شرعى آن كودك كه به مصلحت او كار مىكند ولى اگر معلوم نيست كه مخارج مجلس از اموال صغير برداشته شده اشكال ندارد.
س: با فرض نبود امكانات پزشكى حکم زن حاملهاى که فوت نموده و معلوم نيست فرزند داخل رحم او چه وضعيتى دارد، چيست؟
ج) در صورتى كه چهار ماه تمام شده باشد بدون احراز مرگ فرزند، دفن آن زن جايز نيست.
س: آيا انسان مىتواند براى ختم قرآن به نيابت از ميّت اجير شود در حالى که قبل از اجاره بخشى از آن را بدون نيت قرائت کرده و از اين به بعد نسبت به قبل و بعد، نيت نيابت کند؟
ج) كافى نيست.
خون
استفتائات جدید
س) بعضى اوقات روى صورت جوشهاى چرکى ظاهر مىشود آيا اين آبى که در اثر ترکاندن آنها بيرون مىآيد نجس است؟ اگر نجس باشد تکليف نمازهاى خوانده شده و مکانهايى که با دستم در ارتباط بوده چيست؟
ج) اگر با خون همراه نباشد، نجس نيست.
س: خونى که پس از کشيدن دندان در محل آن باقى مىماند و روى دستمال اثر مىگذارد ولى آب دهان را رنگين نمىکند چه حکمى دارد؟ آيا غذا خوردن در اين صورت اشکال دارد؟ يا ظرفى که با آن غذا مىخوريم نجس مىشود؟
ج) در فرض سؤال غذا خوردن اشكال ندارد و ظرف غذا هم مادامى كه به خون آلوده نشده است، پاک است.
س: حکم عفونتهايى که از جوشها خارج مىشوند چه حکمى دارند؟
ج) اگر همراه با خون نباشد، پاک است.
خون باقى مانده در بدن حيوان ذبح شده
استفتائات جدید
س: خونى که همراه گوشت و مرغى که از قصابى يا مرغ فروشى مىخريم چه حكمى دارد؟
ج) اگر ندانيد از نوع خون پاک يا نجس است، محکوم به طهارت است.
س: اگر دهان انسان به واسطه خون داخل دهان و يا خارج از آن و يا حتى هر گونه نجس ديگر مثل شراب نجس شود ولى نجاسات مذکور با آب دهان مخلوط شود و از بين برود آيا آب دهان محکوم به طهارت است يا خير؟ و حکم فرو بردن آن چيست؟
ج) محکوم به طهارت است و فرو بردن آن مانع ندارد.
س1: بعد از كشيدن دندان اگر از آن محل خون جارى نباشد ولى اثر خون آن دستمال را آغشته کند، حال حكم غذا و آب دهانى كه از فضاى دهان خارج مىشود، چيست؟ با اين توضيح كه غذا و آب دهان خارج شده خونى نباشد و ضمناً اگر برخى از دندانهاى اين شخص ترميم شده يا قاب گرفته شده باشد، حكم چيست؟
س2: اگر داخل بينى شخص خون منجمد شده باشد حكم ترشحات داخل بينى كه با اين خون منجمد شده ملاقات داشته و از بينى خارج مىشود چيست؟
ج1و2) به طور كلى ملاقات در باطن موجب تنجس نمىشود، بنابراين غذا، آب دهان و ترشحات بينى كه خارج مىشود در صورتى كه آغشته به خون نباشد، پاك است.
س: آيا آب کشيدن داخل دهان بعد از خونريزى کم لثه و پس از پر کردن دندان لازم است؟
ج) لازم نيست.
بول و غائط و منی
استفتائات جدید
س: آيا مدفوع پرندگانى كه داراى نوك كج مىباشند مثل طوطى نجس است؟
ج) اگر از قسم حرام گوشت هم باشد فضله آن نجس نيست، وطوطى حلال گوشت نيست.
س: اينكه مىفرمايند رطوبت بعد از استبراء پاك مىباشد، فاصله زمانى بعد از استبراء تا ديدن رطوبت چقدر است؟
ج) فاصله خاصى معتبر نيست.
بخار آب نجس
استفتائات جدید
س: از ظرفى كه محتوى آب كمتر از كر باشد و با خون يا فرآوردههاى خونى نجس شده باشد و به جوش بيايد، آيا بخار آن پاك است؟ اگر با همين شرايط به جاى خون ادرار باشد، بخار آن پاك است يا نه؟
ج) بطور كلّى بخار چيز نجس، پاك مىباشد.
شک در نجاسات
استفتائات جدید
س: آيا عرق جنب نجس است در غير اين صورت آيا مىشود با لباسى که با عرق جنب آلوده است مىشود نماز خواند؟
ج) پاک است و لکن احتياط واجب آن است که با عرق جنب از حرام نماز خوانده نشود، بله اگر عرق موجود در لباس مذکور خشک شده و يا شسته شده باشد، نماز خواندن با آن مانع ندارد.
س: اگر عضوى از بدن انسان قطع شود ولى به وسيلهى پوست نازكى به بدن اتصال داشته باشد آيا آن عضو نجس است؟
ج) تا متصل باشد، نجس نيست.
س: با توجه به قاعدهاى که مىگويد متنجس سوم نجسکننده نمىباشد اگر کسى شک کند که شئ يا محلى متنجس دوم است يا متنجس سوم تکليف چيست؟
ج) با شك در قلّت واسطه و سرايت نجاست، اصل بر طهارت ملاقىٰ است، اگر چه احتياط خوب است.
س: آيا روغن مار نجس است؟ (روغن مارى که به منظور جلوگيرى از ريزش مو، به مو ماليده مىشود).
ج) پاك است ولى خوردن آن جايز نيست.
احکام متنجس
استفتائات جدید
س: اگر لباسهاى پاك با لباسهاى نجس با هم در يك آب شسته شوند، لباسهاى پاك هم نجس مىشوند. حال اگر هر دو گروه لباسها به طور درست و صحيح با آب پاك شسته نشوند (و همچنان نجس بمانند) و بواسطه باد خشك شوند، اگر آن لباسهاى نجسى كه بواسطه شسته شدن همراه لباسهاى نجس، نجس شده بودند با يك شىء تر تماس پيدا كنند، آيا آن شىء تر نجس مىشود؟
ج) اگر لباسهاى نجس اول در اثر تماس با عين نجس، نجس شدهاند، آن شئ تر سوم بنابر احتياط واجب نجس مىشود ولى چيز ديگرى را نجس نمىكند.
س: اگر يک پارچه به علت مجاورت با عين نجس تغيير رنگ دهد ولى جرم نجاست در آن مشاهده نشود (مثل آلودگى به آب انار) و با شستن زياد (هرچه بيشتر شسته شود آلودگى بيشتر از بين مىرود) بتوان آن رنگ را از بين برد آيا قبل از شستن زياد آن پارچه نجس است؟
ج) صرف مجاورت بدون سرايت نجاست، موجب نجاست نيست و در فرض سرايت هم، چنانچه عين نجس موجود نباشد با يکبار شستن بوسيله آب کر و يا دوبار شستن با آب قليل پاک مىشود.
س: اگر كودك دو و نيم ساله اقرار به نجس شدن جايى بنمايد در صورتى كه ما نيز شك داشته باشيم نظر شريف جنابعالى را خواستارم.
ج) قول كودك حجّت نيست.
س: آيا اگر چوب نجس شود ديگر پاک نمىشود؟ كوزه چطور؟
ج) اگر سطح ظاهرى چوب نجس شده باشد با شستن پاک مىشود و اگر نجاست به عمق آن رفته باشد، بايد آن را در آب کر گذاشت تا آب مطلق (غير مضاف) به عمق آن برسد تا عمقش نيز پاک شود والا فقط ظاهر آن پاک مىشود و كوزه نيز همين حكم را دارد.
س: اگر قسمتى از يک لباس نجس شده باشد و انسان نداند که دقيقاً کجاى آن است و سپس جسم ترى به قسمتى از آن لباس برسد آيا نجس میشود يا خير؟
ج) نجس نمىشود.
س: در هنگام شستشوى لباس با آب متصل به كر، آبى كه موقع فشار دادن لباس از آن خارج مىشود، چه حكمى دارد؟
ج) اگر آب شير متصل به كرّ به همه جاى لباس متنجّس برسد و پس از زوال عين نجاست از آن بريزد و از آن عبور كند و خارج شود، لباس پاك است و احتياج به فشار دادن ندارد و چنانچه پس از خصوصيات ذكر شده لباس را فشار دهند، آبى كه از آن مىريزد، پاك است.
احکام نجاسات
اجوبه الاستفتائات
س 266: آیا خون پاک است؟
ج: اگر از حيوانى باشد که خون جهنده دارد، نجس است.
س 267: آیا خونی که بر اثر کوبیدن شدید سر به دیوار در عزای امام حسین(علیهالسلام) از سر انسان جاری و به سر و صورت شرکت کنندگان در مراسم عزاداری پاشیده میشود، پاک است یا خیر؟
ج: خون انسان در هر صورت نجس است.
س 268: آیا اثر کم رنگ خون که بعد از شستن بر لباس باقی میماند، نجس است؟
ج: اگر عين خون نباشد و فقط رنگ آن باقى مانده باشد، پاک است.
س 269: لکه خونی که گاهی در تخم مرغ یافت میشود، چه حکمی دارد؟
ج: محکوم به طهارت است، ولى خوردن آن حرام است.
س 270: عرق جنب از حرام و عرق حیوان نجاست خوار چه حکمی دارد؟
ج: عرق شتر نجاست خوار نجس است، ولى عرق حيوانات ديگر نجاست خوار و همچنين عرق جنب از حرام بنا بر اقوى پاک است، لکن احتياط واجب اين است که با عرق جنب از حرام نماز خوانده نشود.
س 271: آیا قطرات آبی که از بدن میّت قبل از غسل با آب خالص و بعد از غسل با آب سدر و کافور بر زمین میریزد، پاک هستند یا خیر؟
ج: تا زمانى که غسل سوم کامل نشده باشد، بدن ميّت محکوم به نجاستاست.
س 272: پوستی که گاهی از لبها، دستها و یا پاها جدا میشود، محکوم به طهارت است یا نجاست؟
ج: پوست نازکى که خود بخود از دستها، لبها، پاها و ساير قسمتهاى بدن جدا مىشود، محکوم به طهارت است.
س 273: شخصی در جبهههای جنگ در وضعیتی قرار گرفت که مجبور به کشتن خوک و خوردن آن شد، آیا رطوبت بدن و آب دهان وی محکوم به نجاست است؟
ج: عرق بدن و آب دهان شخصى که گوشت حرام و نجس خورده، نجس نيست. ولى هر چيزى که با وجود رطوبت، با گوشت خوک برخورد کرده، محکوم به نجاست است.
س 274: با توجه به این که در نقاشی و نقشهکشی از قلم مو استفاده میشود و نوع خوب و مرغوب آن غالباً از موی خوک ساخته شده و از کشورهای غیر اسلامی وارد و در دسترس همگان بهخصوص مراکز تبلیغی و فرهنگی قرار میگیرد، استفاده از این قلم موها چه حکمی دارد؟
ج: موى خوک نجس است و استفاده از آن در امورى که مشروط به طهارت است، جايز نيست. ولى استفاده از آن در امرى که مشروط به طهارت نيست، اشکال ندارد و اگر معلوم نباشد که قلم مو از موى خوک ساخته شده است يا خير، استفاده از آن حتى در امورى هم که مشروط به طهارت است، اشکال ندارد.
س 275: آیا خوردن گوشتی که از کشورهای غیر اسلامی وارد میشود حلال است؟ حکم آن از جهت طهارت و نجاست چیست؟
ج: تا تذکيه شرعى آن احراز نشود خوردن آن حرام است، ولى از نظر طهارت، اگر يقين به عدم تذکيه نباشد پاک است.
س 276: در مورد چرم و اجزای حیوانی که از بلاد غیر اسلامی تهیه شده، نظر مبارک را مرقوم فرمایید.
ج: اگر احتمال دهيد که حيوان ذبح اسلامى شده، پاک است و اگر يقين داريد که ذبح اسلامى نشده، محکوم به نجاست است.
س 277: اگر لباس جنب با منی نجس شود، اولاً: حکم دست زدن به آن با وجود رطوبت چیست؟ ثانیاً: آیا جایز است جنب لباسهای خود را برای آب کشیدن به کس دیگری بدهد؟ آیا شخص محتلم باید نجس بودن لباسهایش را به کسی که میخواهد آنها را بشوید، اطلاع دهد؟
ج: منى نجس است و اگر با رطوبت مسريه با چيزى برخورد نمايد، آن را نجس مىکند. و آگاه کردن کسى که لباس را مىشويد از نجاست لباس، لازم نيست. ولى صاحب لباس تا يقين به طهارت آن حاصل نکند، نمىتواند آثار طهارت بر آن مترتب سازد.
س 278: اینجانب پس از بول، استبراء میکنم که همراه آن مایعی خارج میشود که بوی منی میدهد، آیا نجس است؟ وظیفه من نسبت به نماز چیست؟
ج: اگر به منى بودن آن يقين نداريد و خروج آن همراه با علامتهاى شرعى خروج منى نيست، حکم منى ندارد و پاک است.
س 279: آیا فضله پرندگان حرام گوشت؛ مانند کلاغ و زاغ و عقاب و طوطی نجس است؟
ج: فضله پرندگان حرام گوشت نجس نيست.
س 280: در رسالههای عملیه آمده است که مدفوع حیوانات و پرندگان حرام گوشت نجس است آیا مدفوع حیوانات حلال گوشت مانند، گاو، گوسفند و مرغ نجس است یا خیر؟
ج: مدفوع حيوانات حلال گوشت از پرندگان و غيره و همچنين مدفوع پرندگان حرام گوشت پاک است.
س 281: اگر نجاستی در اطراف یا داخل کاسه دستشویی باشد و آن جا با آب کریا قلیل شسته شود ولی عین نجاست باقی بماند، آیا آن قسمتی که عین نجاست در آن نیست و آن آب به آنجا رسیده، پاک است یا نجس؟
ج: مکانى که به آن آب نجس نرسيده باشد، محکوم به طهارت است.
س 282: آیا اگر مهمانی یکی از اثاثیههای میزبانش را نجس کند، مطلع کردن میزبان واجب است؟
ج: اطلاع دادن در غير از خوردنى و آشاميدنى و ظرفهاى غذا، لازم نيست.
س 283: آیا چیز پاکی که با متنجس برخورد نموده، نجس است یا خیر؟ در صورت نجس بودن، تا چند واسطه نجس است؟
ج: چيزى که با عين نجس تماس يافته و نجس شده است، اگر باز با چيزى که پاک است تماس پيدا کند و يکى از آنها تر باشد، آن چيز پاک را نجس مىکند، و باز اين چيزى که بر اثر ملاقات با متنجس نجس شده است، اگر با چيز پاکى برخورد نمايد، بنا بر احتياط واجب آن را نجس مىکند، ولى اين متنجس سوم هيچ چيزى را با ملاقات خود نجس نمىکند.
س 284: آیا هنگام استفاده از کفشی که از پوست حیوان غیر مذکی ساخته شد، همیشه واجب است که پاها قبل از وضو شسته شوند؟ عدهای میگویند که در صورت عرق کردن پا در کفش، شستن آن واجب است، و تجربه شده که پا در هر کفشی به مقدار کم یا زیاد، عرق میکند. نظر جنابعالی در اینباره چیست؟
ج: اگر يقين دارد که کفش او از پوست حيوانى است که تذکيه نشده است و احراز شود که پا در کفشهاى مذکور عرق کرده، شستن پاها براى نماز واجب است، ولى در صورت شک در عرق کردن پاها يا شک در تذکيه حيوانى که کفش از پوست آن دوخته شده است، محکوم به طهارت است.
س 285: کودکی که همیشه خود را نجس میکند، دستتر، آب دهان و باقیمانده غذایش چه حکمی دارد؟ کودکانی که دستتر خود را بر پاهایشان میگذارند، چه حکمی دارند؟
ج: تا زمانى که يقين به نجاست آن حاصل نشده، حکم به پاکى مىشود.
س 286: من مبتلا به بیماری لثه هستم و طبق دستور پزشک باید همیشه آن را مالش دهم، این کار باعث سیاهی بعضی از قسمتهای لثهام میشود مثل این که خونی در داخل آن جمع شده باشد. هنگامی که دستمال کاغذی روی آن میگذارم رنگ دستمال قرمز میشود، لذا اقدام به شستن دهانم با آب کر میکنم، ولی خون منجمد، مدت زمانی باقی میماند و با شستن از بین نمیرود. بعد از قطع آب کر، آیا آبی که وارد دهان شده و به آن قسمتها رسیده و سپس از دهان خارج شده، محکوم به نجاست است یا این که جزء آب دهان محسوب میشود و محکوم به طهارت است؟
ج: محکوم به طهارت است، هرچند احتياط اجتناب از آن است.
س 287: سؤال من این است که آیا غذایی که خوردهام و با اجزای خون منجمد شده در لثه تماس پیدا کرده، نجس است یا خیر؟ در صورت نجس شدن، آیا فضای دهان بعد از فرو بردن غذا، نجس باقی میماند؟
ج: غذا در فرض مزبور محکوم به نجاست نيست و فرو بردن آن اشکال ندارد و فضاى دهان پاک است.
س 288: مدتی است که شایع شده لوازم آرایشی را از ناف جنین که هنگام تولد از او جدا میکنند و یا از جنین مرده میسازند. ما گاهی از این لوازم استفاده کرده و حتی گاهی رژلب خورده میشود، آیا اینها نجس هستند؟
ج: شايعه دليل شرعى بر نجس بودن لوازم آرايشى نيست، و تا نجاست آنها از راه شرعى احراز نشود، استفاده از آنها اشکال ندارد.
س 289: از هر لباس یا پارچهای هنگام شستن، پرزهای ریزی میریزد که اگر به طشت نگاه کنیم آنها را میبینیم. وقتی که طشت پر از آب و متصل به آب شیر است، اگر لباس را داخل طشت فرو ببریم آب از اطراف آن سرازیر میشود. به علت وجود این تارها و پرزهای ریز در آبی که از طشت به بیرون میریزد، از آن آب احتیاط کرده و همه جا را تطهیر میکنم. و یا وقتی لباسهای نجس بچهها را بیرون میآورم، همه جاهایی را که لباسها را در آنجا در آوردهام حتی اگر خشک هم باشد آب میکشم زیرا فکر میکنم تارها و پرزهای ریز در آنجا افتادهاند. آیا این احتیاط لازم است؟
ج: لباسى که براى آب کشيدن در ظرفى گذاشته مىشود و آب لولهکشى روى آن ريخته شده و سراسر آن را فرا مىگيرد و از آن جدا شده و يا داخل آن جابجا مىشود، لباس و ظرف و آب و پرزهايى که از لباس جدا شده و بر روى آب ديده مىشود و همراه آب به بيرون مىريزد، همگى پاک هستند. پرزها يا غبارى هم که از لباس نجس جدا مىشود پاک هستند، مگر اين که يقين حاصل شود که از قسمت نجس جدا شدهاند، و به مجرد شک در اصل جدا شدن آن از لباس نجس يا نجس بودن محل آن، احتياط لازم نيست.
س 290: مقدار رطوبتی که باعث سرایت از چیزی به چیز دیگر میشود، چقدر است؟
ج: ملاک رطوبت مسريه اين است که به مقدارى باشد که رطوبت هنگام برخورد از جسم مرطوب به جسم ديگر سرايت کند.
س 291: لباسهایی که به خشکشوییها داده میشود از نظر طهارت چه حکمی دارد؟ لازم به تذکر است که اقلیتهای دینی (یهود ونصاری و...) هم لباسهای خود را برای شستشو و اتو کردن به این خشکشوییها میدهند و میدانیم که صاحبان این مکانها برای شستن لباسها از مواد شیمیایی استفاده میکنند.
ج: اگر لباسهايى که به خشکشويىها داده مىشود از قبل نجس نباشند، محکوم به طهارت هستند، و تماس آن با لباسهاى پيروان اقليتهاى دينى (اهل کتاب) باعث نجاست نمىشود.
س 292: آیا لباسهایی که با لباسشویی تمام اتوماتیک شسته میشود، پاک میگردد یا خیر؟ نحوه کار این لباسشوییها به این صورت است که در مرحله اول که لباس با آب مخلوط با پودر لباسشویی شسته میشود، مقداری از آب و کف پودر بر شیشه درب لباسشویی و نوار پلاستیکی اطراف آن پاشیده میشود، و در مرتبه دوم آب غساله شستشو کشیده شده ولی کف پودر، درب و نوار پلاستیکی اطراف آن را بهطور کامل میپوشاند. در مراحل بعدی ماشین لباسشویی لباسها را در سه نوبت با آب قلیل میشوید و از آن پس آب غساله بیرون کشیده میشود، امیدواریم توضیح بفرمایید، لباسهایی که به این ترتیب شسته شدهاند، پاک هستند یا خیر؟
ج: اگر بعد از زوال عین نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشین لباسشویی به لباسها و همه قسمتهای داخل ماشین برسد و از آن جدا و خارج شود، محکوم به طهارت است.
س 293: اگر آب بر زمین یا در حوض یا حمامی که لباس در آن شسته میشود، ریخته شود و قطراتی از آن آب به لباس ترشح کند، آیا لباس نجس میشود یا خیر؟
ج: وقتی که آب بر مکان یا زمین پاکی بریزد، ترشح ناشی از آن هم پاک است و اگر شک داشته باشیم که آن مکان پاک است یا نجس، باز هم ترشح آن، پاک است.
س 294: آبی که از ماشینهای حمل زباله شهری در خیابان میریزد و گاهی بر اثر شدت باد به لباس مردم پاشیده میشود، محکوم به طهارت است یا نجاست؟
ج: آب مزبور محکوم به طهارت است، مگر این که فردی یقین پیدا کند که آن آب بر اثر برخورد با نجس، نجس شده است.
س 295: آیا آبهایی که در چالههای موجود در خیابانها جمع میشود، پاک است یا نجس؟
ج: این آبها محکوم به طهارت هستند.
س 296: رفت و آمدهای خانوادگی با اشخاصی که به طهارت و نجاست در خوردن و آشامیدن و مانند آن اهمیت نمیدهند، چه حکمی دارد؟
ج: بهطور کلّی در مورد طهارت و نجاست، حکم دین اسلام این است که هر چیزی که یقین به نجاست آن نباشد، از نظر شرعی محکوم به طهارت است.
س 297: استفراغ افراد زیر از جهت پاک یا نجس بودن، چه حکمی دارد؟
الف: طفل شیرخوار
ب: طفلی که هم شیر میخورد و هم غذا
ج: انسان بالغ
ج: در همه موارد پاک است.
س 298: ملاقی شبهه محصوره چه حکمی دارد؟
ج: اگر با بعضی از اطراف تماس پیدا کند، حکم متنجس را ندارد.
س 299: شخصی که دین او مشخص نیست و از کشور دیگری برای کار وارد کشور اسلامی شده و مغازه اغذیه فروشی دایر کرده و کار او فروش مواد خوراکی است، هنگام فروش، ماده غذایی با بدن او که رطوبت مسریه دارد تماس پیدا میکند، آیا باید از او درباره دینش سؤال کرد یا این که اصل پاک بودن اشیاء جاری میشود؟
ج: سؤال از دین او واجب نیست و اصل طهارت اشیاء نسبت به وی و چیزی که با وجود رطوبت با بدن او در تماس است، جاری میشود.
س 300: اگر یکی از اعضای خانواده یا شخصی که به منزل انسان رفت و آمد دارد به طهارت و نجاست اهمیت ندهد و باعث نجس شدن گسترده خانه و اثاثیه آن شود بهطوری که شستن و آب کشیدن آنها ممکن نباشد، تکلیف اهل منزل دراین باره چیست؟ و با این فرض چگونه ممکن است که انسان پاک بماند، بهخصوص در نماز که پاکی شرط صحّت آن است؟ حکم شرعی در این مورد چیست؟
ج: تطهیر تمام خانه لازم نیست و برای صحت نماز، پاک بودن لباس نمازگزار و محل گذاشتن پیشانی کافی است. نجاست خانه و اثاثیه آن موجب اثبات تکلیف بیشتری بر انسان غیر از لزوم رعایت طهارت در نماز و خوردن و آشامیدن، نمیشود.
احکام مسکرات
اجوبه الاستفتائات
س 301: آیا مشروبات الکلی نجس است؟
ج: مشروبات مستکننده بنا بر احتياط نجس است.
س 302: آب انگوری که با آتش جوشیده شده و دو ثلث آن کم نشده است، ولی مستکننده نیست، چه حکمی دارد؟
ج: خوردن آن حرام است، ولى نجس نيست.
س 303: گفته میشود که اگر مقداری غوره برای گرفتن آب آن جوشانده شود و همراه آن یک یا چند حبه انگور باشد، آنچه بعد از جوشاندن باقی میماند، حرام است. آیا این سخن صحیح است؟
ج: اگر حبههاى انگور بسيار کم باشد و آب آن در آب غوره مستهلک شود، بهطورى که آب انگور بر آن صدق نکند، حلال است. ولى اگر حبههاى انگور به تنهايى به وسيله آتش جوشانده شود، خوردن آن حرام است.
س 304: امروزه از الکل که در واقع مسکراست برای ساخت بسیاری از داروها بهخصوص داروهای نوشیدنی، عطرها بویژه انواع ادکلنهایی که از خارج وارد میشوند، استفاده میکنند. آیا به افراد آگاه یا جاهل به مسأله اجازه خرید و فروش و استفاده و بهرهگیریهای دیگر از آنها را میدهید؟
ج: الکلهايى که معلوم نيست در اصل از اقسام مايعات مستکننده باشند، محکوم به طهارت هستند، و خريد و فروش و استعمال مايعاتى که با آنها مخلوط شدهاند اشکال ندارد.
س 305: آیا استفاده از الکل سفید برای ضد عفونی کردن دست و لوازم پزشکی مثل دماسنج و غیر آن به خاطر استفاده از آنها در امور پزشکی و درمان توسط پزشک یا تیم پزشکی جایز است؟ الکل سفید همان الکل پزشکی است که قابل نوشیدن هم هست، آیا نماز خواندن با لباسی که یک یا چند قطره از این الکل بر آن ریخته شده، جایز است؟
ج: اگر از الکلى باشد که در اصل مايع نيست، هرچند مستکننده هم باشد، محکوم به طهارت است و نماز با لباسى که با اين الکل برخورد کرده صحيح است و احتياجى به تطهير ندارد. ولى اگر از الکل مايع بالاصالة و بر حسب تشخيص اهل فن مستکننده باشد، بنا بر احتياط نجس است و نماز با بدن يا لباسى که با آن برخورد کرده، موقوف بر تطهير است؛ ليکن استفاده از آن جهت ضد عفونى کردن ادوات پزشکى و مانند آن اشکال ندارد.
س 306: مادهای است به نام «کفیر» که در صنایع غذایی و داروسازی کاربرد دارد. هنگام تخمیر 5٪ یا 8٪ الکل در ماده بدست آمده بوجود میآید. این مقدار الکل سبب هیچ نوع مستی در مصرف کننده نمیشود. آیا از نظر شرعی استفاده از این ماده مانعی دارد یا خیر؟
ج: اگر الکل موجود در ماده بهدست آمده فىنفسه مستکننده باشد، بنا بر احتياط نجس و حرام است، هرچند به علت کمى آن و مخلوط شدن با ماده به دست آمده، نسبت به مصرف کننده مسکر نباشد، ولى اگر شک داشته باشيم که فىنفسه مستکننده و يا در اصل مايع است، حکم متفاوت مىشود.
س 307: 1ـ آیا الکل اتیلیک نجس است یا خیر؟ (ظاهراً این الکل در همه مست کنندهها وجود دارد و سبب مستی است).
2. ملاک نجس بودن الکل چیست؟
3. روشی که مستکننده بودن مشروب را ثابت کند، کدام است؟
ج: 1. هر يک از اقسام الکل که مستکننده و در اصل مايع باشد، بنا بر احتياط نجس است.
2. ملاک نجاست الکل اين است که مستکننده و در اصل مايع باشد.
3. اگر خود مکلّف يقين نداشته باشد، خبردادن اهل خبره مورد اطمينان کافىاست.
س 308: نوشابههای موجود در بازار که بعضی از آنها مانند کوکاکولا و پپسی کولا و... در داخل تولید میشوند و گفته میشود که مواد اصلی آنها از خارج وارد میگردد و احتمال دارد از الکل در آنها استفاده شده باشد، چه حکمی دارد؟
ج: پاک و حلال است، مگر اين که مکلّف شخصاً يقين حاصل کند که آنها با الکل مست کنندهاى مخلوط اند که در اصل مايع است.
س 309: آیا اساساً هنگام خرید مواد غذایی، لازم است تحقیق شود که فروشنده یا سازنده غیر مسلمان کالا آنها را لمس کرده و یا در ساخت آنها الکل بکار برده است یا خیر؟
ج: سؤال و تحقيق لازم نيست.
س 310: اینجانب اقدام به ساخت «اسپری اتروپین سولفات» کردهام که الکل نقش اساسی در ترکیب فرمول دارویی آن دارد، بهطوری که اگر الکل به ترکیب مذکور اضافه نشود، ساخت آن اسپری ممکن نیست و از جهت عملی هم این اسپری ضد گازهای شیمیایی و جنگی اعصاب است که برای محافظت از نیروهای اسلام در برابر آنها کاربرد دارد. آیا از نظر جنابعالی استفاده از الکل به ترتیب مذکور در صنعت داروسازی، شرعاً جایز است؟
ج: اگر الکل مست کنندهاى باشد که در اصل مايع است، حرام و بنا بر احتياط نجس است، ولى استفاده از آن به عنوان دارو در هيچ يک از حالات اشکال ندارد.
احکام مسکرات
استفتائات جدید
س: عموى من بيمارى سختى به همراه درد كشنده و غير قابل تحمل دارد كه مربوط به مسائل مغزى و حملات قلبى است. بيمارى او در حد مرگ و كشنده است. دكتر وى توصيه كرده براى آرامش روزى دوبار «ويسكى*» با چاى بخورد. كه باعث تخفيف درد مىشود.
وى مىخواهد بداند آيا در اين شرايط جايز است و اگر نه آيا در شرايطى كه درد كشنده او را كاهش مىدهد باز هم جايز نيست.
ج) استفاده از هرگونه خوردنى يا نوشيدنى حرام، شرعاً جايز نيست مگر در موارد ضرورت علاج آن هم فقط به مقدار ضرورت، ولكن در روايات آمده است كه: خداوند منان شفا را در خمر قرار نداده است.
* نوعى نوشيدنى الكلى
س: آشاميدن نوشيدنىهايى که به نام ماء الشعير وجود دارد، چه حکمى دارد؟
ج) ماء الشعير طبّى پاک است و خوردن آن اشكال ندارد، و با آب جو (فقاع) كه حرام است فرق دارد.
س. کاغذ و توتون برخی سیگارها را توی شراب میخوابانند و بعد از خشک شدن از آن استفاده میکنند، حکم استفاده از این سیگارها چیست؟
ج. اگر سیگار مذکور مسکر باشد و لو به مقدار زیاد آن، استفاده از آن مطلقاً حرام است.
س. آیا میتوان برای درمان مسمومیت، از الکل (اتانول) یا همان مشروبات الکلی به صورت تزریقی مصرف نمود؟
ج. بنابر احتیاط واجب استفاده از مسکرات به صورت تزریقی، فقط در صورتی که درمان منحصر در آن باشد، به مقدار ضرورت جایز است.
س: الكلهايى كه به عنوان الكل صنعتى به رنگهاى مختلف (بىرنگ و قرمز) در كشور در مراكز مجاز توليد مىشود از نظر پاك بودن چه حكمى دارد؟ آيا تفاوتى بين آنها است؟
ج) اگر معلوم نيست كه از الكلهاى مستكنندهاى باشند كه در اصل مايع هستند، پاك مىباشند.
س: دارويى بنا به دستور بزشك به صورتم ميزنم كه داراى الكل است ولى با دارويى ديگر محلول شده كه قابل خوردن نيست آيا اين دارو نجس است؟
ج) اگر مىدانيد الکلى که در آن دارو به کار رفته از نوع خوراکى بوده و در اصل مايع و مسکر بوده، بنابر احتياط آن دارو نجس است و اگر نمىدانيد، پاک است.
س: اگر خمر و يا الكل به وسيله علاجى تبديل به سركه شود، آيا آن سركه پاك و حلال است يا نه؟
ج) ميزان تحقق تبديل به سركه است خواه خودبخود تبديل پيدا كند يا با علاج شيميايى و مانند آن، همين كه حقيقت سركه تحقق پيدا كند، پاك و حلال است.
س: نظر به اينكه اغلب ماءالشعيرهاى وارداتى در كارخانجاتى توليد مىشوند كه در همان خط توليد انواع نوشيدنىهاى الكلى و مسكر نيز توليد مىشود آيا مصرف اينگونه ماءالشعيرها از لحاظ شرعى ايراد دارد؟
ج) در صورتى كه يقين به ملاقات ماءالشعير با موضع نجس داشته باشيد، استعمال آن جايز نيست.
س: حكم ماءالشعير بدون الكل كه در خارج تهيه مىشود و در اغلب با مقدار بسيار ناچيزى از الكل مثل 010٪ الكل تهيه شده و مسكر نبودن آن محرز مىباشد چيست؟ اگر مقدار الكل از اين هم كمتر باشد، چه؟ لازم به ذكر است كه الكل موجود در اين نوع آبجو به آن از بيرون تزريق نشده بلكه طى فرايند تخمير خودبخود توليد مىشود و پس از آن تحت فشار از آن خارج شده و درصد ناچيزى كه گفته شد در آن باقى مىماند.
ج) ماءالشعير مذكور پاك و حلال است.
س: آيا خوردن الكل سفيد و الكل زرد جائز است؟
ج) خوردن آنها جايز نيست.
س: ادكلنهايى كه در آن از الكل مست كننده استفاده مىشود چه حكمى دارد؟
ج) استفاده از آنها اشكال ندارد و فرقى بين خارجى و داخلى آن نيست.
وسوسه و درمان آن
اجوبه الاستفتائات
س 311: چند سالی است که به بیماری وسواس مبتلا شدهام و این موضوع مرا بسیار عذاب میدهد، و روز به روز این حالت در من تشدید میشود تا جایی که در همه چیز شک میکنم و همه زندگیام بر پایه شک استوار گشته است. بیشترین شک من درباره غذا و اشیاء مرطوب است، به همین دلیل نمیتوانم مثل سایر مردم عادی زندگی کنم. وقتی داخل مکانی میشوم فوری جوراب هایم را از پای خود بیرون میآورم زیرا فکر میکنم جورابهایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتی من بر سجاده هم نمیتوانم بنشینم. هر وقت بر آن مینشینم بر اثر وسوسه نفس از روی آن بلند میشوم تا مبادا پرزهای سجاده به لباسهایم بچسبد و مجبور به شستن آنها شوم. در گذشته چنین نبودم، اکنون از این کار هایم خجالت میکشم و همیشه دوست دارم کسی را در عالم رؤیا ببینم و مشکلاتم را با او در میان بگذارم و یا معجزهای رخ دهد و زندگیام را دگرگون نماید و به حالت گذشتهام برگردم. امیدوارم مرا راهنمایی فرمایید.
ج: احکام طهارت و نجاست همان است که در رسالههاى عمليه ذکر شده است. از نظر شرعى همه اشياء محکوم به طهارت هستند، مگر مواردى که شارع حکم به نجاست آنها کرده و براى انسان هم يقين به آن حاصل شده است. در اين صورت رهايى از بيمارى وسواس احتياج به رؤيا و معجزه ندارد، بلکه بايد مکلّف ذوق و سليقه شخصى خود را کنار گذاشته و متعبد و مؤمن به دستورات شرع مقدس باشد و چيزى را که يقين به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زيرا شما از کجا به نجاست در و ديوار و سجاده و ساير اشيايى که استفاده مىکنيد، يقين پيدا کردهايد؟ چگونه يقين پيدا کردهايد که پرزهاى سجادهاى که بر روى آن راه مىرويد يا مىنشينيد، نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس و بدن شما سرايت مىکند؟ لذا در اين صورت اعتنا به وسواس براى شما جايز نيست. مقدارى عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرين عدم اعتنا به شما کمک خواهد کرد تا به خواست و توفيق خداوند خود را از وسواس نجات دهيد.
س 312: زنی هستم با تحصیلات عالی و دارای چندین فرزند، مشکلی که از آن رنج میبرم مسأله طهارت است. چون در خانوادهای متدین بزرگ شدهام، میخواهم همه تعالیم اسلامی را مراعات کنم. به علت داشتن فرزندان کوچک، همیشه با مسائل بول و غائط سر و کار دارم. هنگام تطهیر بول، ترشحات سیفون پراکنده شده و به پاها، صورت و حتی سرم برخورد میکنند و هر دفعه با مشکل تطهیر آن اعضاء مواجه هستم، و این باعث شده که در زندگی با سختیهای زیادی روبرو شوم. از طرفی هم نمیتوانم این امور را رعایت نکنم، زیرا مربوط به عقیده و دینم است. برای حل مشکل به پزشک روانشناس هم مراجعه کردم، ولی نتیجهای نگرفتم. بعلاوه موارد دیگری هم هست که از آنها رنج میبرم مثل غبار شیء نجس یا مراقبت از دستهای کودک که یا باید آنها را آب بکشم و یا از دست زدن بچه به اشیاء دیگر جلوگیری نمایم. با توجه به این که تطهیر شیء نجس برای من بسیار دشوار است ولی در همان وقت، شستن آن ظرفها و لباسها در صورتی که فقط کثیف باشند برایم راحت است. لذا از حضرتعالی میخواهم که با راهنماییهای خود زندگی را بر من آسان نمایید.
ج: 1. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشياء است. يعنى در هر موردى که کمترين ترديدى در نجس شدن آن براى شما حاصل شد، واجب است حکم به عدم نجاست کنيد.
2. کسانى که داراى حساسيت نفسانى شديدى در مورد نجاست هستند (به اين افراد در اصطلاح فقهى وسواسى گفته مىشود)، حتى اگر گاهى يقين به نجاست هم پيدا کردند، بايد حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردى که نجس شدن يک شىء را با چشمان خود ببينند، بهطورى که اگر فرد ديگرى هم آن را ببيند، يقين به سرايت نجاست پيدا کند، فقط در اين موارد بايد حکم به نجاست کنند.
استمرار اجراى اين حکم در مورد افراد مزبور تا زمانى است که اين حساسيت بهطور کلى از بين برود.
3. هر شىء يا عضوى که نجس مىشود، براى تطهير آن، يکبار شستن با آب لولهکشى بعد از زوال عين نجاست کافى است. تکرار در شستن يا فرو بردن آن در آب لازم نيست، و اگر شىء نجس از قبيل پارچه و مانند آن باشد، بايد به مقدار متعارف فشار داده شود تا آب از آن خارج گردد.
4. از آنجايى که شما به اين حساسيت شديد در برابر نجاست مبتلا هستيد، بايد بدانيد که غبار نجس در هيچ صورتى نسبت به شما نجس نيست و نيز مراقبت از دستهاى کودک چه پاک باشد يا نجس و همچنين دقت در اين که خون از بدن زائل شده يا خير، لازم نيست. اين حکم درباره شما تا زمانى که اين حساسيت از بين نرفته، باقى است.
5. دين اسلام داراى احکام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشرى است، لذا آن را بر خود مشکل نکنيد و با اين کار باعث وارد شدن ضرر و اذيت به جسم و روحتان نگرديد. حالت دلهره و اضطراب در اين موارد زندگى را بر شما تلخ مىکند، و خداوند راضى به رنج و عذاب شما و کسانى که با شما ارتباط دارند، نيست. شکرگزار نعمت دين آسان باشيد و شکر اين نعمت، عمل بر اساس تعليمات خداوند تبارک و تعالى است.
6. اين حالت يک وضعيت گذرا و قابل علاجى است. افراد بسيارى بعد از ابتلا به آن، با روش مذکور از آن نجات يافتهاند. به خداوند توکل نماييد و نفس خود را با همت و اراده آرامش ببخشيد. انشاء الله موفق باشيد.
وسوسه و درمان آن
استفتائات جدید
س: اينكه حكم شده است كه فرد وسواس نبايد به شك خود اعتنا نمايد آيا منظور هر نوع از شك مىباشد؟ آيا مىتوان به هر نوع از شك كه براى فرد وسواس پيش مىآيد (چه شك در طهارت و نجاست و چه غير آن)، در حالى كه براى افراد عادى و غير وسواس اين نوع از شكها عرفاً وجود ندارد و يا كمتر پيش مى آيد اعتنا نكرد؟
ج) بله، هر نوع شكى را شامل مىشود.
احکام کافر
اجوبه الاستفتائات
س 313: بعضی از فقها اعتقاد به نجاست اهل کتاب دارند و بعضی دیگر به طهارت آنها، رأی جنابعالی چیست؟
ج: نجاست ذاتى اهل کتاب معلوم نيست. به نظر ما آنها محکوم به طهارت ذاتى هستند.
س 314: آیا آن دسته از اهل کتاب که از جهت اعتقادی ایمان به رسالت خاتم النبیین(صلیالله علیه وآله) دارند، ولی بر اساس روش و عادتهای پدران و اجدادشان عمل میکنند، در طهارت حکم کافر را دارند یا خیر؟
ج: مجرد اعتقاد به رسالت خاتم النبيين(صلى الله عليه وآله) براى اجراى حکم اسلام در مورد آنان کافى نيست. ولى اگر از اهل کتاب محسوب شوند، محکوم به طهارت هستند.
س 315: با جمعی از دوستان خانهای را اجاره کردیم و متوجه شدیم که یکی از آنها نماز نمیخواند. بعد از سؤال از وی، پاسخ داد که قلباً به خداوند تبارک و تعالی ایمان دارد، ولی نماز نمیخواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زیاد با وی، آیا باید او را نجس بدانیم؟
ج: مجرد ترک نماز و روزه و ساير واجبات شرعى باعث ارتداد مسلمان و کافر شدن و نجاست وى نمىگردد و تا زمانى که ارتداد وى احراز نشده است، حکم ساير مسلمانان را دارد.
س 316: مقصود از اهل کتاب چه کسانی است؟ معیاری که حدود معاشرت با آنها را مشخص کند چیست؟
ج: مقصود از اهل کتاب هر کسى است که اعتقاد به يکى از اديان الهى داشته و خود را از پيروان پيامبرى از پيامبران الهى(على نبينا وآله وعليهمالسلام) بداند و يکى از کتابهاى الهى را که بر انبياء عليهم السلام نازل شده، داشته باشند مانند يهود، نصارى، زرتشتىها و همچنين صابئين که بر اساس تحقيقات ما از اهل کتاب هستند و حکم آنها را دارند. معاشرت با پيروان اين اديان با رعايت ضوابط و اخلاق اسلامى اشکال ندارد.
س 317: فرقهای وجود دارد که خود را «علیاللهی» مینامند، یعنی امیرالمومنین علی بن ابی طالب(علیهالسلام) را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جای نماز و روزه اعتقاد دارند. آیا اینها نجس هستند؟
ج: اگر اعتقاد داشته باشند که امير المومنين على بن ابى طالب(عليهالسلام) خدا است «تعالى الله عن ذلک علوا کبيرا»، حکم آنها مانند غير مسلمانهايى است که اهل کتاب نباشند، يعنى کافر و نجس مىباشند.
س 318: فرقهای وجود دارد که خود را «علیاللهی» مینامند و معتقدند که حضرت علی(علیهالسلام) خدا نیست ولی کمتر از خدا هم نیست، این گروه چه حکمی دارند؟
ج: اگر قائل به شريکى براى خداوند واحد منان متعال نباشند، حکم مشرک را نخواهند داشت.
س 319: آنچه را که از طرف شیعیان دوازده امامی برای امام حسین(علیهالسلام) یا اصحاب کساء(صلوات الله علیهم اجمعین) نذر میشود، آیا جایز است به مراکزی که محل اجتماع پیروان فرقه «علی اللهی» است داده شود، بنحوی که باعث احیاء این مراکز گردد؟
ج: اعتقاد به خدا بودن مولىالموحدين(عليه الصلوة والسلام) عقيده باطلى است و موجب مىشود که کسى که به آن اعتقاد دارد، از اسلام خارج گردد. کمک به ترويج اين عقيده فاسد حرام است؛ بعلاوه مصرف مال نذرى در غير مورد نذر جايز نيست.
س 320: در اطراف منطقه ما و بعضی نواحی دیگر فرقهای وجود دارد که خود را اسماعیلیه مینامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولی به هیچیک از واجبات دینی و همچنین به ولایت فقیه معتقد نیستند. لذا امیدواریم جنابعالی روشن فرمایید که پیروان این فرقه نجس هستند یا پاک؟
ج: مجرد عدم اعتقاد آنان به شش امام ديگر از ائمه معصومين(عليهم السلام) و يا عدم اعتقادشان به واجبات دينى و احکام شرعى تا زمانى که به انکار اصل دين يا نبوت خاتم الانبياء(عليه وآله الصلاة والسلام) منجر نشود، موجب کفر و نجاست نمىشود، مگر اين که از آنها دشنام و اهانت به يکى از امامان معصوم(عليهم السلام) صادر شود.
س 321: در منطقه محل تحصیل و سکونت ما اکثریت مطلق مردم کفّار بودایی هستند. اگر دانشجویی، خانهای را از آنها اجاره نماید، آن خانه از نظر طهارت و نجاست چه حکمی دارد؟ آیا شستن و تطهیر منزل ضرورت دارد؟ قابل ذکر است که بسیاری از خانههای این منطقه از چوب ساخته شده و قابل شستن نیست. هتلها و اثاثیه و لوازم موجود در آنها چه حکمی دارند؟
ج: تا يقين به تماس اشياء مورد استفاده شما با دست و بدن مرطوب کافر غير کتابى حاصل نشده، حکم به نجاست نمىشود. در صورت يقين به نجاست هم آب کشيدن در و ديوار منازل و هتلها و اثاثيه و لوازم موجود در آن واجب نيست. آنچه واجب است تطهير اشياء نجسى است که براى خوردن و آشاميدن و نماز خواندن مورد استفاده قرار مىگيرند.
س 322: تعداد زیادی از مردم در خوزستان زندگی میکنند که خود را «صابئه» مینامند و ادعای پیروی از پیامبر خدا حضرت یحیی(علیهالسلام) را دارند و میگویند کتاب او نزد ما موجود است. نزد علمای ادیان ثابت شده که آنها همان صابئون هستند که در قرآن آمده است. لطفاً بیان فرمایید که این گروه از اهل کتاب هستند یا خیر؟
ج: گروه مذکور در حکم اهل کتاب هستند.
س 323: آیا این گفته که اگر خانهای به دست کافر ساخته شده باشد، نجس است و نماز خواندن در آن مکروه میباشد، صحیح است؟
ج: نماز خواندن در آن خانه مکروه نيست.
س 324: کار کردن نزد یهود و نصاری و فرقههای کافر دیگر و مزد گرفتن از آنها چه حکمی دارد؟
ج: کار کردن نزد کافر، فىنفسه اشکال ندارد، مشروط به اين که آن کار از کارهاى حرام و خلاف مصالح عمومى اسلام و مسلمانان نباشد.
س 325: در منطقهای که خدمت سربازی را انجام میدهم، عدهای از عشایر زندگی میکنند که پیرو فرقهای موسوم به اهل حق هستند. آیا استفاده از شیر و پنیر و کرهای که در اختیار آنها قرار دارد، جایز است؟
ج: اگر به اصول اسلام اعتقاد داشته باشند، در مسأله طهارت و نجاست، حکم ساير مسلمانان را دارند.
س 326: اهل روستایی که من در آن تدریس میکنم، نماز نمیخوانند؛ زیرا از فرقه اهل حق هستند و ما مجبور به خوردن غذا و نان آنها هستیم. چون شب و روز در آن روستا اقامت داریم، آیا نمازهای ما اشکال دارد؟
ج: اگر توحيد و نبوت و هيچيک از ضروريات دين اسلام را انکار نکنند و معتقد به نقصى در رسالت رسول اکرم(صلى الله عليه وآله) نباشند، حکم به کفر و نجاست آنها نمىشود. در غير اين صورت بايد هنگام تماس با آنها يا خوردن غذاى آنان، مسأله طهارت و نجاست مراعات شود.
س 327: یکی از بستگان ما که کمونیست است، به ما در دوران کودکی اموال و لوازم زیادی بخشیده است. در صورتی که عین آنها در حال حاضر موجود باشد، چه حکمی دارند؟
ج: اگر کفر و ارتداد او ثابت شود و در سن بلوغ و قبل از اظهار اسلام، کفر را پذيرفته باشد، اموال او حکم اموال ساير کفّار را دارد.
س 328: لطفاً به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
1. معاشرت و همنشینی و دست دادن دانشآموزان مسلمان با دانش آموزان پیرو فرقه گمراه بهائیت، اعم از این که دختر باشند یا پسر، مکلّف باشند یا غیر مکلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدایی، متوسطه و پیش دانشگاهی، چه حکمی دارد؟
2. رفتار استادان و مربیان با دانشآموزانی که بهایی بودن خود را آشکار میکنند و یا یقین داریم که بهایی هستند، چگونه باید باشد؟
3. استفاده از وسایلی که همه دانشآموزان از آنها استفاده میکنند مانند شیر آب آشامیدنی، شیر توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با این که علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حکمی دارد؟
ج: همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مديران و معلمان و مربيان با دانشآموزان بهايى بايد بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.
س 329: خواهشمندیم تکلیف مؤمنین را در برخورد با فرقه گمراه بهائیت و آثار حضور پیروان آن در میان جامعه اسلامی، بیان فرمایید.
ج: همه مؤمنين بايد با حيلهها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله نموده و از انحراف و پيوستن ديگران به آن جلوگيرى کنند.
س 330: گاهی بعضی از پیروان فرقه گمراه بهائیت برای ما غذا یا چیز دیگری میآورند، آیا استفاده از آنها برای ما جایز است؟
ج: از هرگونه معاشرت با اين فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نماييد.
س 331: بهائیان بسیاری در اینجا کنار ما زندگی میکنند که رفت و آمد زیادی در خانههای ما دارند. عدهای میگویند که بهاییها نجس هستند و عدهای هم آنها را پاک میدانند. این گروه از بهاییها اخلاق خوبی از خود آشکار میکنند، آیا آنها نجس هستند یا پاک؟
ج: آنها نجس و دشمن دين و ايمان شما هستند، پس فرزندان عزيزم جدا از آنها بپرهيزيد.
س 332: آیا صندلیهای ماشین و قطاری که مورد استفاده مشترک مسلمانان و کافران است، با این که کفّار در بعضی از مکانها بیشتر از مسلمانها هستند و حرارت هوا باعث ترشح عرق و حتی سرایت رطوبت میشود، محکوم به طهارت است؟
ج: کافر اهل کتاب محکوم به طهارت است، و در هر صورت در مورد اشياء مورد استفاده مشترک کفّار و مسلمين با عدم علم به نجاست، حکم به طهارت آنها مىشود.
س 333: زندگی دانشجویی در خارج مستلزم ارتباط و معاشرت با کفّار است، در چنین موردی استفاده از مواد غذایی ساخت آنها مشروط بر این که مواد حرام مثل گوشت تذکیه نشده در آنها نباشد، ولی احتمال تماس دست مرطوب کافر با آنها داده شود، چه حکمی دارد؟
ج: مجرد احتمال تماس دست مرطوب کافر با مواد غذايى، براى وجوب اجتناب کافى نيست، بلکه تا يقين به تماس حاصل نشود، حکم به طهارت مىشود. کافر اگر از اهل کتاب باشد، نجس ذاتى نيست و تماس دست مرطوب او باعث نجاست نمىشود.
س 334: اگر همه مخارج و هزینههای فرد مسلمانی که در سایه حکومت اسلامی زندگی میکند با کاربرای شخص غیر مسلمانی که روابط صمیمی با او دارد، تأمین شود، آیا جایز است با این فرد مسلمان روابط محکم و خانوادگی برقرار کرد و گاهی از غذای او استفاده نمود؟
ج: روابط مسلمانان با مسلمان مذکور اشکال ندارد. ولى اگر شخص مسلمان در اثر کار براى غير مسلمان و ارتباط با وى خوف انحراف عقيدتى خود را داشته باشد، واجب است که اين کار را ترک کند. ديگران هم بايد او را نهى از منکر کنند.
س 335: متأسفانه برادر همسرم به علل مختلف فاسد گردیده و از دین بهطور کامل برگشته است، تا جایی که به بعضی از مقدسات دینی اهانت میکند. در حال حاضر بعد از گذشت چند سال از ارتداد او از اسلام، طی نامهای اظهار کرده که به اسلام ایمان دارد، ولی نه نماز میخواند و نه روزه میگیرد. رابطه پدر و مادرش و بقیه افراد خانواده با وی چگونه باید باشد؟ آیا عنوان کافر بر او صدق میکند؟ آیا باید او را نجس محسوب کرد؟
ج: بر فرض ثبوت ارتداد قبلى وى، اگر بعد از آن توبه کرده باشد، محکوم به طهارت است و ارتباط پدر و مادر و ساير خانواده با وى اشکال ندارد.
س 336: آیا اگر کسی بعضی از ضروریات دین مانند روزه و غیر آن را انکار کند، حکم کافر را دارد یا خیر؟
ج: اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم اسلام(صلى الله عليه وآله) يا وارد کردن نقصى به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است.
س 337: آیا مجازاتهایی که برای مرتد و کفّار حربی وضع شده، از امور سیاسی و مسئولیتهای رهبری است یا این که مجازاتهای ثابتی تا روز قیامت هستند؟
ج: حکم شرعى الهى است.
تغییر رنگ فونت :
رنگ اصلی :
رنگ دوم :
تغییر رنگ پس زمینه:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر فونت
با انتخاب حالت کوررنگی